حضرت امام باقر عليه السلام

وبلاگ خبري،مذهبي،اجتماعي،فرهنگي

علت پراكندگى سادات در ممالك اسلامى

۲۹ بازديد
مقدمه ـ علت پراكندگى سادات در ممالك اسلامى

زيارتنامه ويژه امامزادگان (عليهم السلام)

 

علت پراكندگى سادات در ممالك اسلامى

وضعيت آل علي(ع) در دوران خلفاى بنى اميه و بنى عباس و علت مهاجرتشان به كشور ايران با مطالعه كتب تاريخى معتبر بخوبى مى توان از مفاسد و فجايع و مظالم خلفاى بنى اميه و بنى عباس نسبت به اولاد علي(ع) و سادات عظام "امامزادگان" پى برد، و ما در سطور آينده از شدت و عصر و فشاريكه بر اين شجره طيبه و سادات بزرگوارمتحمل شده، و علت مهاجرت اين مشعلهاى فروزان و انوار پراكنده را به كشور اسلامى ايران كه محل امن اين اختران هدايت بوده را با وقايع تاريخى تطبيق داده و براى خوانندگان عزيز روشن مى نمائيم تا عميقا به رذالت و خباثت خاندان منحوس بنى اميه و بنى عباس اين شجره ملعونه تحقيق و تعمق گردد و ذره اى از هزاران مشكلات و فشارهاى وارده بر آل علي(ع) را در دوران خلافت خلفاى غاصب دو دولت مذكور ترسيم و تقديم به محبين خاندان عصمت و طهارت(ع) شود. هنگاميكه نور اسلام از افق جزيره العرب توسط آخرين پيامبر حضرت محمد مصطفي(ص) درخشيد، اثري از تعدد مذهب و فرقه بچشم نمى خورد؛ زيرا ريشه پيدايش اسلام شخص رسول اكرم(ص) بود و رسول خدا يكتا مرجع شناسائى مسائل دين و قرآن كريم بود. هنگاميكه رسول گرامى اسلام(ص) دعوت آفريدگار خود را لبيك گفت، مسئله خلافت پيغمبر اكرم(ص) از حال طبيعى و مجراى اصلى خود منحرف گشت و اين نخستين وحله بود كه حقوق آل محمد(ص) را دستخوش محو و اضمحلال قرار دادند، و بايد گفت خوشبختانه دوره خلفاء چندان طولى نكشيد كه مقام مقدس خلافت به سلطنت منفور و ظالمانه اموى و حكومت منحوسه و غاصبانه دودمان بنى اميه مبدل و موقعيكه اين رياست و سلطنت پاى گرفت اوضاع بيشتر رو به وخامت گذاشت و اشخاصيكه فاقد قوه ديانت و بصيره اسلامى بودند، برگرد معاويه عليه الحاويه ظالم و غاصب و مكارم جمع شده و با حيله و تهديد و ظلم و شكنجه و حبس و تعبيد حقايق را مستور مى نمودند و بازار تلبيس و تدليس روز به روز رواج بيشترى پيدا كرده و حقيقت همچنان در پس پرده استتار باقيمانده بود، تا جائيكه معاويه به تمام بلاد اسلامى دستورى صادر مى نمايد تا حضرت علي(ع) را بر منابر رسول خدا(ص) لعن كنند. "ابن عباس در اين باره با معاويه سخنى دارد كه مى گويد: اي معاويه چرا علي(ع) پسر عمو و داماد رسول الله(ص) را مورد لعن قرار مى دهي؟ معاويه: اين يك وظيفه دينى مى باشد، مگر على نبود كه به پيغمبر خيانت كرد و ابوبكر و عمرو را ناسزا گفت و عثمان را تنها گذاشت تا بقتل رسيده، بله! هرگز از اين كار دست برنميدارم. ابن عباس: تو دستور ميدهى على را لعن كنند در صورتيكه همين منبرها با شمشير على برپا شد! معاويه من از اين كار دست برندارم تا پيران بر اين سنت بميرند و كودكان پير شوند. روزي ابن عباس در اواخر عمر كه نابنيا هم شده بود از كنار يكى از مجالس قريش كه به علي(ع) ناسزا ميگفتند مى گذشت عصاكش خود را گفت: اينها چه مى گويند: گفت: على را سب و دشنام مى دهند. ابن عباس: مرا بنزديك آنها ببر، چون بنزديك آنان رسيد بايستاد و گفت: كداميك شما بود كه خدا را سب مى نمود؟ گفتند: سبحان الله، هركه خدا را سب كند مشرك است. ابن عباس: كداميكتان بود كه پيغمبر را سب ميكرد؟. گفتند: چنين چيزى نبوده، هركه پيغمبر را سب كند كافر است. ابن عباس: كداميك از شما على را سب كرد؟ گفتند: آرى چنين است ما در حال سب على بوديم. ابن عباس: خدا را گواه ميگيرم و در حضور خدا شهادت مى دهم كه از پيغمبر اكرم(ص) شنيدم فرمود: هركه علي(ع) را سب كند مرا سب كرده و هر كه مرا سب كند خدا را سب نموده است، اين را بگفت و براه خود ادامه داد. با ملاحظه اين داستان به خوبى مى توان به سست ايمان بودن مسلمانان و مكر و خدعه و نيرنگ معاويه پى برد تا جائيكه اغلب اصحاب پيغمبر(ص) و كسانيكه شخصا شاهد و ناظر اين چنين مظالم و حقايق بودند عقيده داشتند كه"الصلاه خلف على اتم وبساط معاويه ادسم" يعنى نماز در پشت سر اميرالمؤمنين علي(ع) كاملتر است ولى چون سفره معاويه رنگين تر بوده، و لذائذ شام معاويه آنها را فريب داده از اكمال صلوه و يارى علي(ع) صرف نظر كرده و روى پستى و رذالت و لئامت ذاتى و شكم پرستى با قبول ذلت بترويج ظلم و جور پرداختند، چنانكه"سفيان بن عوف غامدي" از طرف معاويه با لشكر مجهز بطرف فرات هجوم برد و با اين حمله وحشيانه چنان به پيروان علي(ع) حمله ور شد كه خانه ها و كوچه ها را از كشتگان مملو ساخت و آنچه از اموال بدست آورد را با خود برداشته و ازهيت، انبار، مدائن، بسوى شام بازگشت. و همچنين"بسر بن ارطات" از طرف معاويه براى قتل و غارت و تجاوز مدينه به آن شهر طيبه اعزام گرديد و اين مرد شقاوت پيشه كه در سنگدلى و خونريزى عجيب بود فاجعه منحوسى بنام ليله الحرير در صفحات تاريخ اسلام از خود بيادگار گذاشت و از جمله 700 نفر از صحابه پيغمبر(ص) را مقتول و قرب 300 نفر از نسوان مسلمين را بي سيرت و هتك احترام نمود. ابن ابى الحديد در جلد 1 صفحه 121 در كتاب خود مى گويد"بسر بن ارطات در هجوم وحشيانه خود، حدود سى هزار نفر را كشته، وعده اى را با آتش سوزاند و خانه هاي زيادى را ويران نمود و دختران بسيارى از ناحيه سپاه بسر مورد تجاوز قرار گرفته اند". از اين وقايع دلخراش بخوبى روشن مى شود كه در دوره معاويه ذكر فضائل آل محمد(ص) و بحث در احوالشان تا چه حد مشكل بوده است و بدين جهت در سلطه و اقتدار بنى اميه از حق و حقيقت اثرى بجاى نماند و احوال آل محمد(ص) در پس پرده دسايس مستور ماند. همه اين جنايات براى آن بود كه معاويه چند روزى بيشتر حكومت كند و امپراطورى اسلامى را به پسر خبيثش يزيد تقديم نمايد مخصوصا بعد از آن كه حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) ديده از جهان فروبست و به برادر خود محمد(ص) ملحق گرديد و امام حسن مجتبي(ع) خانه نشين شد. بنابراين بعد از شهادت علي(ع) حكومت اسلامى آنروز تحت نظر معاويه عليه الحاويه، بدون رضايت خدا و ملت قرار گرفت و امر خلافت براى معاويه استوار گرديد، وى پس ازتسلط به سلطنت و گماشتن و مأمور نمودن حيوانات درنده اى امثال بسر بن ارطات و مسلم بن عقبه و ضحاك بن قيس و امثال آنان براى هجوم و غارت و قتل مخالفان تنها براى مسجل نمودن خلافت خود هزاران آدم بى گناه را از دم تيغ گذارند و بايد گفت كه در پيشگاه خدا چه عذرى براى اين همه كشتار و غارت و نابود كردن صلحاء و نجباء مى تواند داشته باشد؟ و همانطور كه بيان شده است: ابوهريره كه يكى از صحابه رسول الله(ص) و از راويان حديث شمرده مى شده است در اثر نداشتن مسلك و شرافت بمعاونت معاويه قيام نموده و مغيره بن شعبه كه از معاريف اصحاب رسول(ص) بود بپاره اى از حركات ننگين و زشت اقدام نموده و براى خدمت نمودن بهوا و هوس معاويه به آل رسول(ص) زبان سب و شتم گشاده  و  روى منبر حضرت علي (ع) و فرزندان او را "نعوذ بالله" لعن ميگفت. معاويه بن ابوسفيان ملعون ، زياد بن سميه را فرماندار عراق نمود، زياد چون قبلا شيعه بود، همه شيعيان عراق را هم بخوبى ميشناخت لذا تفحص مى كرد و از مخفيگاه ها آنانرا به چنگ آورده مى ترساند، دست و پا قطع ميكرد، چشمها را كور مينمود، به شاخه خرما آويزان ميساخت، تبعيد مى كرد،به قتل مى رساند، تا به تدريج شيعيان معروف و سادت عظام عراق از ميان رفتند. معاويه بفرمانداران خود نوشت، تا گواهى شيعيان خصوصا اولاد علي(ع) را قبول نكنند، و نمايندگان خود را از دوستان عثمان قرار بدهند، كسانيكه فضائلش را بگويند بمجالسشان رفته و بآنها احترام بگذارند و روايات آنانرا با نام خود و پدرانشان براى وي بفرستند، در اثر اين درآمد خوب، فضائل جعلى عثمان فراوان شد و براى جعل فضائل دروغى با يكديگر مسابقه گذاشته بودند. با تمام اين جنايتهائى كه گفته شد آخر الامر معاويه همچو حيوانى نجس از دنيا رفت و پسر خبيث تر از پدرش به حكومت رسيد ، و اگر معاويه در سه سال حكومت يزيد زنده بود و ميديد كه يزيد چه ميكند خوشحال ميشد چون "الولد سر ابيه" لذا مى بينيم پسر ناخلفش در سال اول، امام حسين(ع) را شهيد نمود، اطفال و ياورانش را سر بريده و زنانش را اسير كرد و در سال دوم از حكومتش، مدينه رسول خدا(ص) را براى لشكريانش مباح گردانيد و هزار دختر يا بيشتر بى عصمت گرديد و هزار نفر كشته شدند كه در ميان آنان مهاجر و انصار وجود داشتند و  برخى هم از ياوران نزديك پيغمبر(ص) بودند، در سال سوم، منجنيق به كعبه بست! و اگر معاويه زنده بود، و اين جنايات را از فرزند بى خردش ميديد پيشانى او را ميبوسيد، و ميگفت:"انت منى و انا منك وكلنا من هند آكله الاكباد" يعني:"تو فرزند من و من پدر تو هستم، و هردو چكيده هند جگر خوار هستيم . يزيد به جنايات كربلا و مدينه و مكه قناعت نكرده عبيدالله بن زياد را فرماندار كوفه نمود كه عمليات پدرش زياد را نسبت بشيعيان كوفه تكرار كند. عبيدالله هم با حمايت يزيد، شيعيان و سادات را زندانى ميكرد تبعيد مى نمود، ميكشت، بدار ميآويخت، و دست و پا قطع مى نمود. قبل از آنكه يزيد عليه اللعنه المزيد خواست از دنيا برود براى پسرش معاويه ثاني بيعت گرفته و او را وليعهد خود قرار داد، ولى معاويه بعد از مرگ پدر از خلافت استعفا داد. در كتاب النجوم الزاهره منقول است كه معاويه بن يزيد بالاى منبر رفت و گفت: اي مردم جد من معاويه با كسانيكه در اثر بستگى با رسول خدا(ص) شايسته مقام خلافت بودند مبارزه كرد و حق علي(ع) را غصب نمود تا زنده بود كارهائى كه ميدانيد انجام داد، تا از دنيا رفت و در قبر خود از نتيجه گناهان اندوخته خود بهره ميبرد، و اسير كردار ناشايسته خود ميباشد. پس از جد من پدرم خلافت را غصب كرد، ولى لايق آن نبود و مشغول هواى نفس خود شد تا مرگ گريبان او را گرفته و نتيجه گناه و جرمهاى خود را ميبرد، پس از گفتن اين جملات مقدارى گريست تا اشك از چشمش جارى شد سپس گفت: از بزرگترين مشكلات من اين است كه ميدانم عواقب پدرم وخيم، و جايگاه او دردناك است، عترت رسول خدا(ص) را كشت و مدينه طيبه را براى لشكريانش حلال نمود، كعبه را خراب كرده، لذا من ديگر طاقت كارهاي ناشايسته آنها را ندارم اختيار كارها را بدست شما گذاشتم هر كه را مى خواهيد انتخاب كنيد". حكومت اسلامى از فرزندان سفيان پس از هلاكت يزيد منتقل به مروان گرديد و مروان رياست و خلافت را بعهده گرفت، و 9 ماه حكومت كرد، كه دراين مدت كوتاه روش معاويه و يزيد را تعقيب ميكرد، سب علي(ع) بر روى منبرها ادامه داشت ، و خونخوارانى امثال عبيدالله بن زياد و حصين بن نمير و شر حبيل بن ذى الكلاع را بخود پناه داده و براى مبارزه با توابين كه در رأس آنان"سليمان بن صرد خزاعى و مسيب بن نجبه فزارى و عبدالله بن سعد بن نفيل ازدي" و امثال آنان از روساى شيعه قرار داشتند را مجهز كرد و اينان اولين جماعتى بودند كه براى مطالبه خون اباعبدالله الحسين(ع) قيام نمودند ولى اغلب آنان كشته شده و بانواع بلاها و شكنجها گرفتار گرديدند. "پس از مروان حكومت بدست فرزند او عبدالملك رسيد عبدالملك حاكم شام شد و عبدالله بن زبير سلطنت حجاز را اشغال نمود و درباره عراق يا يكديگر نبرد مينمودند و جنگهاي خونينى بين طرفين واقع شد، ولى هر دو در كشتار و شكنجه و اذيت پيروان علي(ع) و سادات عظام متحد بودند كه عبدالملك پدرش مروان براى كشتن توابين به عبيدالله بن زياد كمك كرد و ابن زبير مختار ابى عبيده ثقفى و پيروان آن كه بجهت خونخواهى امام حسين(ع) قيام كرده بودند را با بدترين وضعى به شهادت رسانيد . عبدالله بن زبير چهل روز هنگام خطبه درود برسول خدا(ص) نميفرستاد: موقعيكه از او بازخواست كردند گفت: چون اهلبيت ناشايسته اى دارد اگر من نام او را بر زبان جارى كنم، روح آنان تقويت شده و خوشحال ميگردند و من نميخواهم آنان خوشحال شوند. آخرالامر بر اثر مبارزه بين عبدالملك بن مروان و عبدالله بن زبير به نفع عبدالملك تمام شد و ابن زبير كشته گرديد لذا مى بينيم، عبدالملك جهت نگه داشتن تاج تخت خود، به حجاج فرمان داد تا نسبت به خون فرزندان عبدالمطلب و آل علي(ع) صرفنظر كند، زيرا ديده بود هنگاميكه آل سفيان دست بخون آنان رنگين كردند چند صباحى نگذاشت كه حكومت آنان واژگون شد. ولي عبدالملك نتوانست از رذالت و خباثت خود دست بردارد و در همانوقت به حجاج دستور محاصره مكه و خراب نمودن كعبه را داد و او را مسلط برحجاز و عراق نمود و دستش را براى كشتن و شكنجه دادن با بدترين وضعى بازگذاشت. درهمين رابطه ابن ابى الحديد مى گويد: "امام محمدباقر(ع) فرمود: شيعيان ما را در هر شهرى بدست مى آورند ميكشتند و دست و پاها را بگمان شيعه بودن قطع ميكردند، و كسى كه نامش بدوستى ما آشكار ميشد، زندانى ميشد و يا اينكه مالش غارت شده و يا اينكه خانه او خراب ميگرديد، اين بلاها روز بروز شدت پيدا ميكرد و تا زمان عبيدالله بن زياد كه امام حسين(ع) را كشت ادامه داشت، پس از آن حجاج آمد و شيعيان را ميكشت و بگمان و تهمت شيعه بودن زندانى و شكنجه ميكرد آنقدر وضع شيعه و دوستداران اهلبيت(ع) خطرناك بود كه اگر كسى ميگفتند: تو كافر هستى بهتر دوست ميداشت تا بگويد شيعه علي(ع) هستي". اما حجاج به اينهمه جنايت خود اكتفاء نكرد بلكه قنبر غلام علي(ع) و كميل بن زياد را هم بشهادت رساند تا آخرالامر مسعودى مى نويسد كه آنچه حجاج بدون جنگ كشت طبق حساب معين 120 هزار نفر بوده و هنگاميكه از دنيا رفت در حبسش 50 هزار مرد و 30 هزار زن موجود بود كه 16 هزار آنان برهنه بودند، زن و مرد را در يك زندان حبس مى نمود و در حبس حجاج زنان برهنه بودند و سرپناهى  براى جلوگيرى از آفتاب تابستان و سرما و باران زمستان نداشتند. با تمام اين فشارها كه از طرف عبدالملك بر شيعيان وارد شد، عاقبت در سال 86 هـ . ق پس از بيست و يكسال و 45 روز حكومت از دنيا رفت، پسر او وليد بر كرسى سلطنت تكيه زد جالب اينجاست كه مسعودى مى گويد: عبدالملك به پسرش وليد وصيت مى كند كه نسبت به حجاج اين گرگ درنده اكرام كند، و جلد پلنگ بپوشدو شمشير را مهيا سازد و كسى مخالفت كرد او را هم به درك واصل نمايد . وليد بن عبدالملك وصيت پدرش را انجام داد، دست حجاج را مانند پدرش در شكنجه و كشتار آزاد گذاشت و در ايام وليد، حجاج سعيد بن جبير را بشهادت رسانيد. حجاج به سن 54 سالگى رسيده بود كه مبتلا بمرض معده شد و 15 روز طول كشيد و در ميان اين مدت يقين كرد كه از دنيا ميرود، موقعيكه طبيب او را معاينه كرد گوشتى بر سرنخى بسته و آنرا بحلق حجاج فرو برد و پس از آن بيرون آورد ديد كرمهاى فراوانى بآن چسبيده بود و آخرالامر به مرض معده و لرزه و سردى به درك واصل گرديد كه عمر بن عبدالعزيز مي گويد:"لوجائت كل امه بخبيثها و جئنا بالحجاج لغلبناهم" يعني:"اگر تمام ملتها خبيث خود را براى مسابقه در تعيين قهرمان خباثت بيرون آورند، ما حجاج را تنهائى بياوريم، در اين مسابقه پست فطرتى پيروز خواهيم شد . عاقبت كار وليد هم مثل ديگر خلفاء جؤر در سال 96 هـ . ق بدرك واصل گرديد و مدت حكومت ظالمانه اش 9 سال و يكماه بود و بجاى او برادرش سليمان بتخت نشست، وى مردى پرخور و علاقه مند بزن بود كه در زمان او خالد بن عبدالله قسرى كه نمونه دوم حجاج در ظلم و جنايت بود را حاكم و فرماندار مكه باقى گذاشت و اين شخص جسارتهاى زيادى به ابراهيم خليل(ع) و سادات عظام مى نمود. سليمان بن عبدالملك"موسى بن نصر" فاتح بزرگ عرب را كشت، وى كسى بود كه شهرهاي مغرب اندلس، اسپانيا و پرتغال كنون را فتح نمود، ولى سليمان او را بجهت اينكه درآمد جنگى را نگهدارى نكرده تا سليمان شاه گردد و زودتر بدست وليد داده است، كشت و همچنين"قتيبه بن مسلم" را كه فتحهاى او از شهرهاى فارس تا چين امتداد داشت،‌گردن زد و سبب قتل او اين بود، كه با وليد در عزل نمودن سليمان از ولايت عهدى موافقت كرده بود . مسعودي نوشته است كه: سليمان بن عبدالملك در روز جمعه 20 صفر 99 از دنيا رفت و در همانروز عمر بن عبدالعزيز بجاى او برمسند حكومت تكيه زد. عمر بن عبدالعزيز 39 سال عمر كرد، و قبر او در دير سمعان مشهور است، و مورد توجه مردم قرار گرفته و بلاى نبش قبور بنى اميه در زمان روى كار آمدن بنى عباس، متوجه او نشد. بله، جاى تعجب نيست كه مردم بنى اميه را لعنت كنند و قبرشان را نبش و بدنشان را بسوزانند ولى براى عمر بن عبدالعزيز درود بفرستند، و باو تعظيم نموده و بزيارت قبرش بروند، زيرا اينها همه نتيجه اعمال است. قبلا يادآور شديم كه معاويه لعن بعلي(ع) را بنا گذاشت و دستور داد، كه مردم آنحضرت را لعن نمايند، و از او بيزارى بجويند و اين عمل بدست يزيد و مروان و عبدالملك و وليد رواج يافت! ولى عمر بن عبدالعزيز بود كه لعن بر علي(ع) را برداشت، و گفت بجاى لعن اين آيه را بخوانيد:(ان الله تأمر بالعدل و الاحسان وايتاء ذى القربى وينهى عن الفحشاء والمنكر والبغى يعظكم لعلكم تذكرون) و اين دستور را براى همه شهرهاي اسلامى نوشته و اين عمل يكى از وظائف گرديد و در ميان اجتماع رسوخ پيدا كرد، و بسبب اين عمل عمر بن عبدالعزيز را مدح فراوانى نمودند . همچنين صدوق(ره) در كتاب"الخصال" نقل مى كند كه عمر بن عبدالعزيز فدك را باولاد فاطمه(ع) باز گرداند و تسليم امام محمدباقر(ع) نمود كه بعد از فوت عمر بن عبدالعزيز دوباره بدستور يزيد بن عبدالملك باز پس گرفته شد و جنايت و خونريزى و حبس و شكنجه نسبت به اولاد علي(ع) شروع گرديد . كم كم زمينه انقلاب و انفجار آشكار مى شد، جنايت بنى اميه مردم را احاطه كرده و از هر سو لعن و سرزنش متوجه بنى اميه شده بود كه بعد از به درك رفتن يزيد بن عبدالملك، جنايات و فشار مضاعف توسط خليفه بعدى يعنى هشام بن عبدالملك بر شيعيان و محبين اهلبيت افزون گرديد زيرا هشام مردى بخيل، خشن، جسور، ستمگر، سخنور و بى رحم بود و قدمى براى اصلاح اوضاع و اصلاح مفاسد برنداشت، بفرمانداران خطاهاى بنى اميه را تقويت ميكرد و جنايتى بجنايات آنان مى افزود، بفرمانداران خود نوشت، نسبت بشيعه سخت گيرى نموده و آنها را تحت فشار قرار دهند،‌دستور داد آثار آنانرا محو و خون آنانرا بريزند و از حقوق عمومى محرومشان كنند . در همين زمان بود كه زيد بن علي(ع) بر عليه دستگاه خليفه ظالم هشام بن عبدالملك قيام نمود و بارشادتهاى خود لرزه اى بر اندام اموى افكند، اما چون تعداد لشكر او 300 نفر بيشتر نبود و از طرفى چون لشكر دشمن او فراوان بودند بر زيد مستولى شدند و او را شهيد نمودند كه سرانجام بدستور هشام جثه مباركه زيد را كه در وسط نهر آبى دفن كرده بودند بيرون آورده و برهنه و عريان بدار كشيدند و پس از آن بيوسف بن عمر ثقفي فرماندار آنروز بصره و كوفه نوشت تا جثه شريف او را بآتش بسوزانند و خاكسترش را برباد دهند و يوسف امر هشام را انجام داده تا اينكه يحيى پسر زيد در خراسان بخونخواهى پدر خود در زمان خلافت وليد بن يزيد بن عبدالملك قيام نمود، و سرانجام طى نبرد شديد شربت شهادت نوشيد، و در قريه(ارغوي) بين مرو و بلخ بدين قساوت كه سر او را هم از تن جدا كرده و تن شريفش را رد دروازه شهر جوزجان بدار آويختند، و پيوسته بدار آوريخته بود تا اركان سلطنت اموى متزلزل گرديد و ابومسلم خراسانى جسد او را بزير آورده بخاك سپرده و قاتل او را هم بدرك رسانيد كه خروج"زيد و پسرش يحيي" بيش از پيش كينه امويان را تحريك نمود و تا زمانيكه خلافت داشتند در پي آزار بنى هاشم بر آمده و درباره آنها از هيچ شكنجه، حبس و غارت امولشان فروگذار نميكردند. بر اثر اين مظالم و فجايع بود كه دودمان شريف نبوى و سادات عظام آنهائيكه توانستند جان بسلامت بدربرند پنهانى و در تاريكى شبها خود را از مقر خلافت بنى اميه دور مي كردند و بطور ناشناس به اطراف كشور اسلامى پراكنده مى گرديدند. هنوز مفاسد، فجايع و مظالم دودمان منحوس بنى اميه تمام نشده بود كه نوبت رياست بنى عباس فرارسيد، آنان بنام علويين و مبارزات از جان گذشته پيروانشان اوج گرفتند ولى پس از تثبيت مقام خود به آل علي(ع) بى اعتنائى نموده و قساوت قلب و ظلم خود را آشكار ساختند و در اين دوره بود كه آل علي(ع) به حقوق مغصوبه خويش نرسيد، و همواره در زجر و حبس بسر برده و با دسايس و حيل اولاد فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ از اوطان خود مهجور و تبعيد گرديده، و مسموم و يا مقتول مى گشتند،‌دراين دوره بطوري بر آل محمد(ص) تنگ شد كه احدى جرأت نداشت نام آنها را هم بر زبان بيارد چه رسد به آنكه از آنها تفقد يا دلجوئى نمايد. با اين حال: اولين خليفه عباسى ابوالعباس سفاح بر اريكه خلافت جلوس نمود و تا موقعيكه ميدانست دركالبد بنى اميه رمقى هست، ساكت ننشست و همه را از دم تيغ گذارند، و در اين دوره كوتاه كسى متعرض آل علي(ع) نشده بود، اما همينكه خلافت به منصور دوانيقي رسيد، وضعيت اولاد علي(ع) دگرگون شد و انواع شكنجه ها از طرف منصور براى تثبيت خلافت خود نسبت به بنى هاشم روا داشت تا جائى كه مسعودى مى نويسد: منصور فرزندان امام حسن مجتبي(ع) را جمع آورى نمود و دستور داد زنجير  بر گردن آنان بزنند، و همانند يزيد كه نسبت به اولاد امام حسين(ع) انجام داد، داخل كجاوه بى سرپوش و بي فراش سوارشان كنند، سپس آنانرا در زيرزمينى زندان نمود كه شب و روز را تشخيص نمي دادند، لذا قرآن را پنج قسمت مى كردند و هر نماز پنجگانه ايرا پس از خواندن يك قسمت قرآن انجام ميدادند، بر اثر نداشتن بيت الخلاء ناچار بودند براى قضاء حاجت از محل سكونت خود استفاده كنندكه بوى كثافت بر ايشان مشقت آور بود و بدن آنان ورم ميكرد و اين ورم از پا شروع ميشد آنگاه كه بقلب ميرسيد از شدت مرض و گرسنگى و تشنگى از دنيا ميرفتند. ابن اثير مى نويسد:"منصور محمد بن عبدالله عثمان برادر مادرى اولاد       امام حسن(ع) را حضار كرد و دستور داد لباسهاى او را پاره كردند و عورتش نمايان شد سپس 150 تازيانه باو زد، يكى از آن تازيانه ها بصورتش رسيد محمد گفت: واى بر حال تو از صورت من صرف نظر كن، منصور به جلاد گفت: تازيانه بر سرش بزن، لذا 30 تازيانه بسرش زد و يكى از آن تازيانه ها بچشمش خورد و چشم او بر صورتش جارى گرديد و پس از آن او را كشت. با اينكه منصور محمد بن ابراهيم بن حسن را احضار كرد، چون محمد از نظر وجاهت سرآمد عصر خود بود منصور باو گفت: توئى ديباج زرد، بخدا سوگند طورى نابودت ميكنم كه ديگرى را نابود نكرده ام. سپس دستور داد او را روى زمين گذاشته و زنده زنده ستونى روى او بنا كردند و در زير آن ستون از دنيا رفت…". لذا شاعر در مورد شكنجه هاى بنى عباس مى گويد: بخدا سوگند جنايات بنى اميه يك دهم جنايات بنى عباس نبوده و در كتاب"النزاع و التخاصم" مسطور است كه:"منصور توليت اطاقى را به زن فرزند خود مهدي" داد و او را قسم داد كه تا منصور زنده است آن را باز نكند، آنگاه كه منصور از دنيا رفت، مهدى درب اطاق را باز نمود، ديد كشتگانى از آل ابيطالب در آن موجود است كه سلسله نسب آنان روى كاغذى نوشته شده و بگوششان آويزان است و در بين آنان بچه نيز ديده مى شود. ديگر جنايات منصور اين بوده كه براى فرماندارش نوشت، كه خانه حضرت امام صادق(ع) را آتش بزند و آنحضرت را مسموم نمايد، لذا حضرت مسموم گرديد و به شهادت رسيد . منصور به اعتراف خودش بيش از هزار نفر از اولاد علي(ع) را كشت، و تعداد كشتگان شيعيان بدست او بحساب درنيامده است. منصور از دنيا رفت و فرزند او مهدى حكومت را بدست گرفت و مهدى مثل پدر سفاكش عادت به خونريزى و تعقيب و شكنجه آل علي(ع) نموده بود كه مسعودى  مى گويد: مهدى 15 ماه سلطنت كرد و قسى القلب و بداخلاق بود، پس از آن فرزند او موسى ملقب به هادى برتخت سلطنت تكيه داد كه در تاريخ اسلام يك مدت بحرانى و تاريك و پرتشنج و غم انگيز بود، زيرا وى جوانى خوشگذران و مغرور و ناپخته بود، و سرنوشت مسلمانان به دست چنين شخصي كه فاقد صلاحيت، بوالهوس و جوانى ميگسار و سبكسر و بى بند و بار بود، رسيد. وي بحدى هتاك بود،‌ كه شئون ظاهرى خلافت را حفظ نمى كرد.علاوه بر اين، او فردى سنگدل، بدخوي، سختگير و كج رفتار بود. د رعصر هادى و بر اثر رفتار زننده و اعمال زشت وي، كشور اسلامى دستخوش اضطراب و تشنج گرديد و از هر سو موج نارضايى عمومى پديدار گشت. البته علل مختلفى موجب پيدايش اين وضع شد ولى عاملى كه بيش از هر چيز به نارضايى و خشم مردم دامن زد، سختگيرى هادى نسبت به سادات و بنى هاشم و فرزندان علي(ع) بود، او از آغاز خلافت، سادات و بنى هاشم را زير فشار طاقت فرسا گذاشت و حق آنها را كه از زمان خلافت مهدى از بيت المال پرداخت مى شد، قطع كرد و با تعقيب مداوم ذريه پاك رسول خدا(ص)، رعب و وحشت شديدى در ميان آنان به وجود آورد و دستور داد آنان را در مناطق مختلف بازداشت نموده روانه بغداد نمايند . اين فشارها، رجال آزاده و دلير بنى هاشم را به ستوه آورده آنها را به مقاومت در برابر يورشهاى پى در پى و خشونت آميز حكومت عباسى واداشت و در اثر همين بيدادگريها، كم كم، نطفه يك نهضت مقاومت در برابر حكومت عباسى به رهبرى يكى از نوادگان امام حسن مجتبي(ع) بنام"حسين صاحب فخ" منعقد گرديد، ولى يكى از فرزندان عمر بنام عبدالعزيز فرماندار مدينه طيبه بود كه اين فرماندار براى خوش خدمتى به دستگاه خلافت شكنجه هائى را متوجه اولاد علي(ع) مى نمود و نميگذاشت سادات و فرزندان علي(ع) از مدينه خارج شوند ميگفت، بايد همه روزه خودتان را به اطلاعات شهرباني معرفى نمائيد واكثر اين سادات عظام را متهم بشرب خمر مينمود و بر آنان تازيانه ميزد و در ميان بازار گردش ميداد. و بر اثر اين فشارها و مظالم بود كه حسين صاحب فخ بر عليه دستگاه عباسى قيام نمود كه همين فرماندار حسين بن على بن حسين(ع) را با عده اى از اولاد علي(ع) كه با او در سرزمين فخ(شش ميلى مكه) به قيام عليه دولت ظالمانه بنى عباس برپا خواسته بودند با فجيع ترين نوع خود به قتل رسانيد و سه روز بدن آنان روى خاك مانده بود و حيوانات درنده و پرندگان از بدنهاى آنان استفاده مينمودند و آنانيكه اسير شده بودند مظلومانه و با بدترين شكنجه ها به شهادت رساندند. پس از هادي، هارون الرشيد ملعون بر مسند خلافت تكيه زد و سياستش نسبت باولاد علي(ع) و پيروانش اين بود كه فرزندى از علي(ع) روى زمين نماند،(حميد بن قحطبه طائى طوسي) گفت: در يكى از شبها هارون مرا احضار كرد، و دستور داد هرچه را كه خادمش گفته انجام دهم، تا اينكه من را داخل طاقى نموده و امر كرد ساداتى كه در آن اطاق محبوس بودند را گردن بزنم، من چون دستور امير هارون الرشيد بود يكى پس از ديگرى را گردن زده و همه را كشتم وتنها يكنفر پيرمردى باقى مانده بود كه متوجه من شد، و گفت: اي مرد: خدا نابودت كند، روز قيامت در پيش جد ما رسول خدا(ص) چه عذرى داري؟ دستهاى من لرزيد و گوشتهاى بدنم از هم جدا ميشد، نوكر هارون بانگاه غضب آلودى بمن نگريست و مرا تهديد كرد، من پيرمرد را هم كشتم و نوكر بدنش را در چاه انداخت.... ديگر از جنايتهاى هارون بنا بنقل صاحب كتاب عيون اخبار الرضا(ع) اين است كه مينويسد: موقعيكه هارون بنائى ميساخت اولاد علي(ع) را ميگرفت و در ميان ديوارهائى كه از آجر و گچ بنا ميشد ميگذاشت. هنگاميكه مصائب اولاد علي(ع) بدست رشيد زياد گرديد(يحيى بن عبدالله بن حسن(ع) در ديلم عليه دستگاه ديكتاتورى رشيد قيام كرد، رشيد فضل بن يحيى برمكى را با 50 هزار مرد جنگي تا بدندان مسلح بطرف يحيى فرستاد، يحيى وقتى ديد اطرافيانش فرار كردند و با او مخالفت مينمانيد با صلحى كه از جانب فضل مطرح شده بود موافقت نمود مشروط به اينكه امان نامه اى بخط خود هارون نوشته شود سرانجام مفاد صلح صورت گرفت و يحيى خدمت هارون رسيد، و وى او را اكرام نمود ولى پس از محكوم نمودن يحيي، هارون در صدد برآمد تا يحيى را از ميان ببرد، لذا با طرح نقشه اى يحيى را بشهادت رساند. ديگر از جنايات اين خليفه ظالم اينست كه عده اى زيادى از سادات بنى هاشم را در سياهچالهاى زندان مخوف خود حبس نمود تا مرگشان فرا رسيد كه از جمله محبوسين امام هفتم شيعيان حضرت امام موسى كاظم(ع) بود كه بدستور هارون در زندان سندى بن شاهك يهودى مسوم و بشهادت رسيد. علامه امينى در كتاب اعيان الشيعه مينوسيد:"بعد از درگذشت حضرت امام موسى كاظم(ع) هارون الرشيد يكى از فرماندهان خود را بنام"جلودي" بمدينه فرستاد و دستور داد كه خانه هاى آل ابيطالب را حمله كند، و لباس زنان را غارت نمايد و براي هر زنى فقط يك لباس بگذارد، جلودى گفتار هارون را در مدينه اجراء كرد حتى نزديك خانه حضرت رضا(ع) آمد حضرت همه زنها را در يك اطاق قرار داد و در درب آن اطاق ايستاد و نگذاشت جلودى وارد شود و حضرت خود وارد شد و طلا و لباسها و اثاثيه منزل را آورد تحويل جلودى داد". گرچه تاريخ جنايات بيشترى از هارون الرشيد ملعون نسبت باولاد علي(ع) و پيروان آنحضرت ثبت و ضبط كرد و موجود است ولى ما بجهت اختصار از آن صرفنظر مى كنيم و آنچه ذكر نموديم براى نمونه كردار اين خليفه ظالم كافى است. "هارون الرشيد در سال 193 هـ .ق در طوس از دنيا رفت و امين بر كرسى سلطنت تكيه داد و بجهت خوشگذرانى و جنگ با برادر خود مأمون در دوران خلافت چهار ساله و چند ماههه اش اتفاقى براى آل ابيطالب روى نداد. عاقبت بر اثر درگيرى و جنگ مأمون با برادر خود امين وى را كشت و بر اريكه سلطنت نشست، چون در زمان هارون و مأمون تشيع در اغلب شهرهاى اسلامى رسوخ پيدا كرده بود و اثر آن به ديار مأمون هم ظاهر گرديد لذا ابتداءا(فضل بن سهل ذو الرياستين) كه شيعه بود را كشت و فرماندارى هرات را به فاتح بغداد فرمانده لشكر(طاهر بن الحسين الخزاعي) واگذار نمود تا از دست او ايمن باشد. مأمون حضرت رضا (ع)را براى جلب سادات و جلوگيرى از قيام بر عليه دستگاهش به مرو دعوت نمود و ولايتعهدى خويش را بدو تفويض كرد ولى حضرت رضا(ع) با شرط عدم تداخل در امور كشورى و لشكرى و بازور و تهديد بمرگ از طرف مأمون، مجبور به قبول اين وليعهدى شد، اما غرض مأمون اين بود كه ارزش و احترام حضرت رضا(ع) را در نزد شيعيان كم نمايد و او را شخصى رياست طلب در اذهان عمومى معرفى كند، ولى چون شيعيان مخلص رفتار و برنامه حضرت رضا(ع) را فهميده بودند لذا احترام فوق العاده اى به آن ذريه پاك رسول خدا(ص) مبذول مى داشتند، كم كم مأمون از ترس آنكه خود امام موجب تقويت شيعيان شود حضرت را مسموم نموده و به شهادت رسانيد و از طرفى چون حضرت رضا(ع) به ولايتعهدي رسيده بود نامه اى به سادات مدينه نوشت و آنانرا به ايران دعوت نمود كه عده اي زيادى از سادات عظام به طرف ايران حركت نمودند ولى با فهميدن شهادت امام رضا(ع) و دستور دادن مأمون به فرمانداران شهرها اكثرا به شهادت رسيدند. خلافت اسلامى پس از مأمون بدست"معتصم" رسيد و سلطنت او 5 سال و چند ماه ادامه داشت و روش او هم مثل اجداد خبيثش آزار و اذيت نسبت به سادات و اولاد علي(ع) بود تا اينكه"واثق" به تخت حكومت جلوس نمود و در حدود پنجسال رياستش"محمد بن قاسم بن على بن عمر بن على بن ابيطالب(ع)" كه بر عليه دستگاه خليفه عباسى قيام نموده بود را با همراهانش زندانى و بشهادت رسانيد معتصم اين مرد شقاوت پيشه امام جواد(ع) را زندانى نمود و بدختر مأمون"ام الفضل" همسر امام جواد(ع) دستور داد تا آنحضرت را مسموم نمايد كه عاقبت حضرتش بشهادت رسيد و اين جنايت در صفحه تاريخ باسم اين خليفه ظالم ضبط گرديد. سيد محسن امين در جلد اول كتاب اعيان الشيعه مى نويسيد:"واثق اولاد علي(ع) را اكرام مى نمود و نسبت بآنان نيكى مى كرد و اموال فراوانى به ايشان مبذول مي داشت". اما پس از مرگ واثق برادرش متوكل بر قدرت و خلافت مستولى شد و در دوران اين خليفه عباسي بود كه اولاد علي(ع) نفس راحتى نتوانستند بكشند ولى در عوض، تركها به دربار خليفه مقرب گشته و شروع به چپاول و غارت اموال مسلمين نمودند و بر اثر اين فساد در شئون دولت بود كه امپراطورى اسلامى بضعف گرائيد. ابوالفرج اصفهانى در كتاب(مقاتل الطالبين) مى نويسيد:"متوكل حملات سختى بفرزندان ابيطالب نمود و بجمعيت آنان فشار مى آورد و كينه و غيظ فراوان و سوءظن شديدى نسبت بآنان داشت و بآنان تهمت هاى ناروا مى زد. متوكل(عمر بن فرج رخجي) را فرماندار مدينه و مكه نمود، اين فرماندار ظالم و شقاوت پيشه از برخورد آل ابيطالب(ع) با مردم جلوگيرى مينمود و نميگذاشت كسى بآنان كمك كند، هركس كوچكترين ترحم با كمكى به آنان مينمود، ببدترين عقوبتها گرفتار ميشد، آنقدر آل علي(ع) تحت فشار اقتصادى قرار گرفتند كه يك پيراهن بين چندين زن سيد گردش مى كرد،‌و يك بيك نماز خود را با آن ميخواندند و پس از آنكه كهنه ميشد آنرا وصله مى زدند و هنگاميكه در خانه براى كارهاى خويش مى پرداختند عريان بودند و نميتوانستند از منزل خارج گردند . "اما عمده دلائلى كه مى توان هجرت آل علي(ع) را به ايران برشمرد" از قرار زير مي باشد: 1ـ همانطوريكه بيان گشت"هنگاميكه نور اسلام از افق جزيره العرب توسط آخرين پيامبر خدا حضرت محمد مصطفي(ص) درخشيد؛ نخستين كسى كه از ايران با تحمل زحمات و مشقات طاقت فرسائى توانست به اسلام روى آورد،"سلمان فارسي" بود كه از شيعيان و محبين خالص علي(ع) محسوب مى شد تا جائيكه اين ايرانى بنا بفرمايش رسول اكرم(ص) سلمان منا اهل البيت مى شود، بعد از وى ايرانيان مقيم يمن هم ايمان آوردند و پس از فتح ايران بدست مسلمانان و شكست پادشاه ايران"يزدگرد" هنگاميكه خواستند دختران وى را در مدينه بمعرض فروش قرار دهند، حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) مانع گرديد و فرمود: دختران ملوك فروخته نمى شوند، لذا يكى از آن زنان را بنام"شهربانو" به ازدواج پسرش امام حسين(ع) درآورد و از اين بانو على بن الحسين امام سجاد(ع) تولد يافت و باعث گرديد كه ايرانيان علاقه شايانى در نسبت به خاندان اهلبيت(ع) پيدا كنند. اين بود مختصرى از علاقه ايرانيان به خاندان عصمت و طهارت(ع) لذا از اينروست كه جاجاي كشور اسلامى ايران از نور معنويت ابناء ائمه هدي(ع) روشن گرديد زيرا همانطوريكه بيان گشت استقبال ايرانيان از امامزادگان و فشار دو دولت بنى اميه و بنى عباس باعث گشت كه به اين منطقه هجرت نمايند. عامل ديگرى كه به آن اشاره شد بستوه آمدن ايرانيان از مظالم بنى اميه و بنى عباس بود كه بعد از واقعه كربلا به اوج خود رسيد تا جائيكه در قيام مختار اكثر ايرانيان در آن شركت داشتند و بنا بنوشته(دينوري) در سپاه مختار كه به فرماندهى سردار رشيد(ابراهيم مالك اشتر) به جنگ ابن زياد مى رفتند يك كلمه زبان عربى شنيده نمي شد. لذا مى بينيم عمر بن الحباب به ابراهيم مالك اشتر مى گويد:"لقد اشتد غمى منذ دخلت عسكرك و ذلك انى لم اسمع فيه كلاما عربيا حتى انتهيت اليك و انما معك هؤلاء الاعاجم يعني: از وقتيكه وارد لشگرگاه تو شدم، سخت اندوهناك گرديدم، زيرا تا زمانيكه نزد تو بودم يك سخن عربى بگوشم نخورد زيرا همراهان تو اين ايرانيان هستند. پس معلوم گشت كه دليل اول هجرت سادات و اولاد علي(ع)، نگهداشت و احترام ايرانيان نسبت به ذريه پاك رسول الله(ص) بوده است. 2ـ همانطوريكه اشاره شد، با ضعيف گشتن دولت عباسى در اطراف و اكناف ممالك اسلامي گروهائى بپا خواسته و تشكيل دولت مستقلى دادند از آنجمله در مازندران و گيلان دولت آل بويه وجود داشت، و چون علويان نيز با خلفاء عباسى در حال مبارزه بودند به اين نواحى مهاجرت نموده و مقدمشان را اهالى اين مناطق گرامى ميداشتند. البته علويان غير از مازندران و ديلم بنواحى ديگر ميرفتند از آن جمله مى توان به قم و نواحى آن ذكر نمود زيرا همانطوريكه روشن شد، قم براى آل علي(ع) محل أمن و در زبان ائمه(ع) آشيانه آل محمد(ص) و پناهگاه ايشان معرفى شده بود و از طرفى قم از لحاظ موقعيت جغرافيائى آن زمان در محل دور دستى واقع بود كه دست كمتر كسى به آنجا مي رسيد لذا اكثر سادات به آنجا پناه مى آوردند تا جائيكه وجود 444 امامزاده را در اين شهر مقدس برشمرده اند. لذا شاعر مى فرمايد: هستند چهارصد و چهل و چار از شرف                 مدفون به امر حق همه چون در در اين صدف اولاد مرتضى على آن شاه لو كشف                 فرقى مدان ميان قم و كعبه و نجف 3ـ هنگاميكه حضرت رضا(ع) بخراسان آمد، نامه اى براى بستگان خود بمدينه فرستاد، وقتيكه نامه بدست امامزادگان رسيد همگى بياد حضرت رضا(ع) متأثر شده و گريه كردند، آنگاه امامزاده هادى پيشنهاد كرد كه همه بستگان ائمه اطهار(ع) كنار قبر رسول خدا(ص) رفته و سلام كنند جواب سلام هركس را كه رسول خدا(ص) داد او بزرگ آنان باشد و به سرپرستي او رهسپار خراسان شوند. اين پيشنهاد، علمى شد، در ميان امزمزادگان جواب سلام امامزاده ابراهيم داده شد، از اينرو تمام امامزادگان با جناب ابراهيم بيعت كردند و مدينه را بقصد خراسان ترك گفتند، وقتيكه در مسير خود به شهريار رسيدند از طرف مأموريون و عمال مأمون، جريان آمدن امامزادگان بسيار به مأمون گزارش شد، مأمون براى حفظ تاج و تخت خود و ترس از شورش اين سادات، حضرت رضا(ع) را شهيد كرد و دستور قتل بستگان آن حضرت را صادر نمود، و در نامه هاى متعدد، عمال خود را به لشكركشى و جنگ با امامزادگان فرمان داد تا سرانجام جنگ سختى ميان طرفين درگرفت، عده اى زيادى از سادات عظام شهيد و مابقي هم باطراف و اكناف متفرق گشتند. اما نظير خبر فوق، اين روايت است كه نقل شده، چون خبر ولايتعهدى حضرت رضا(ع) به مدينه رسيد، ميرسيد احمد"حضرت احمد بن موسى بن جعفر(ع) برادر امام رضا(ع) معروف به شاه چراغ" با هفتصد تن از برادران و برادرزادگان و جماعت كثيرى از دوستان از مدينه حركت نمودند، چون بدو فرسخى شيراز رسيدند؛ خبر شهادت امام رضا(ع) بآن نواحي رسيد و مأمون نيز از حركت امامزادگان اطلاع يافت، بجميع حكام و عمال قلمرو خود نوشت كه در هركجا از آل ابوتراب ببابد بقتل رسانند. فتلغ خان، حاكم شيراز چون از ورود ميرسيد احمد(ع) با اطرافيانش بدو فرسخى شيراز مطلع شدند بسوى او لشگر كشيد...پس از چند نوبت زد و خورد، گروه بسيارى از همراهان ميرسيد احمد(ع) را با خود آن حضرت در شهر شيراز شهيد كردند و بقيه سادات هم متفرق شدند تا سرانجام هر يك از آنانرا سپاه قتلغ در محلى شهيد نمودند. از مجموع گفتار تاريخى گذشته چنين استفاده مى شود كه امامزادگان بسياري، گروه گروه، در زمان بنى اميه و بنى عباس، خصوصا در ايام ولايتعهدى امام رضا(ع) بايران آمدند، روى اين اساس غالب اين بارگاههائى را كه در اطراف و اكناف ايران نسبت به امامزادگان ميدهند، باحتمال بسيار قوى درست است ولى چون مردم در سابق در مقام ضبط اسامى و نسب دقيق آن بزرگواران نبوده اند و از طرفى هم از ترس دشمنان جرئت اظهار اين مطالب را نداشتند و در سابق رسم هم نبوده كه سنگ لوحى روى قبر بگذارند لذا اسم و محل دفن غالب آن بزرگواران برما مخفى و بعضا مشتبه شده است كه آيا فرزند بلاواسطه امامند يا بواسطه، آنهم بچند واسطه؟ ما در اين كتاب انشاء الله اختلاف علماء را ذكر كرده و در توان خودمان به تحقيق و كاوش خواهيم پرداخت و از خوانندگان گرامى كه معجزه و كرامت يا به مدرك صحيحى از زندگانى و تاريخ حيات اين امامزادگان عظام برخورد نموده اند به آدرس ناشر ارسال داشته تا نسبت به تكميل كردن اين جزوات در چاپهاى آينده اقدام گردد. لزوم محبت به خاندان اهلبيت(ع) و ثواب زيارتشان بعد از اشاره اندكى از مصائب و مشكلات اولاد علي(ع) در زمان خلفاء بنى اميه و بنى عباس و علت هجرتشان به ايران، خواهيم يافت كه چرا در روايات اسلامى از شخص رسول اكرم(ص) و ديگر حضرات معصومين(ع) زيارت و تعمير قبور اين ستارگان فروزان توصيه شده است زيرا بايد گفت، تنها چيزى كه در مقابل زحمات نبى اكرم(ص) بنا به مضمون آيه شريفه(قل لااسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربي) قرار مى گيرد، دوستى و محبت به خاندان عصمت و طهارت(ع) مى باشد زيرا اين نبى خاتم بود كه انسانها را از حضيض ذلت به اوج عزت و سرحد رشد و كمال رسانيد، پس مى توان تنها چيزيكه در قبال أجر نبوت و تبليغ رسالت آن پيغمبر اكرم(ص) قرار داد همچنانكه در كتاب شريف اصول كافى كه شيخ كلينى روايت ميكند از حضرت ابى جعفر كه با زيد بن على بن الحسين(ع) سخن مى فرمود كه:"الطاعه لواحد منا والموده للجميع" يعنى اطاعت نمودن و ولى امر(در هر دوره) يكنفر از ماهاست كه او امام عصر و واجب الإطاعه مى باشد، واجب است ولى محبت و دوستى نسبت بعموم سادات فرض و لازم شمرده شده است. "لذا در كتاب تاريخ قم آمده كه حسين بن حسن بن جعفر بن محمد بن اسماعيل بن جعفر الصادق(ع) در قم علنا ميگسارى ميكرد و از اينگونه حركات باكى نداشت. روزي وى بخانه احمد بن اسحاق اشعرى كه مسئول اوقاف قم و از شيعيان معتبر و آبرومند درگاه امام عسكري(ع) بود رفت، احمد او را اجازه ورود بخانه خويش نداد و سيد دل شكسته بازگشت. اتفاقا در آن سال احمد بحج مشرف شد و در راه خود جهت تشرف بحضور امام عسكرى بسامراء رفت، چون بدرب خانه امام(ع) رسيد حضرت او را اجازه ورود نداد، احمد آنقدر بدرب خانه گريه و ناله نود تا بالاخره حضرت او را اجازه تشرف دادند، چون وارد شد عرض كرد: يابن رسول الله چرا به من اذن دخول ندادى مگر نه من همان احمد بن اسحاق كه از مواليان و ارادتمندان شما ميباشم؟! حضرت فرمود: آرى ولى پسر عم ما را از در خويش براندي! احمد بگريست و سوگند ياد كرد كه اين كار من بدين منظور بود كه وى از كار خويش دست بكشد و توبه كند و قصد بى ادبي نداشتم، حضرت فرمود: راست ميگوئى ولى بهر حال احترام آنها لازم است و چون بما نسبت دارند مبادا درباره آنها توهين و تحقيرى روا دارى كه از زيانكاران خواهى شد. احمد چون از سفر حج بازگشت، مردم قم به ديدن او رفتند حسين نيز در جمع وارد خانه شد به محض اينكه چشم احمد بسوى حسين افتاد فورا ازجا برخسات و او را استقبال نمود و بشايستگى از او احترام نود و وى را بصدر مجلس نشاند. حسين سخت بشگفت آمد و از او سبب را پرسيد، احمد داستان خود با امام عسكري(ع) را براى او بازگو كرد، حسين چون شنيد در همان حال از اعمال خويش نادم گشت و توبه نمود و از آن ببعد از صلحاء و نيكان شد و همواره ملازم مسجد بود تا مرگش فرارسيد و دركنار مزار حضرت فاطمه معصومه(ع) بخاك سپرده شد". "از اينروست كه مرحوم ابن بابويه در اعتقادات خود تصريح نمود براينكه منظور از"قربي" در آيه كريمه(الا الموده فى القربي) تمام ذريه و دودمان پيغمبر است و دراين زمينه بحدى روايت وارد شده است كه از حد تواتر هم گذشته علاوه بر اينكه تمام مفسرين قرآن از شيعه و سنى هم بدان تصريح كرده اند، مثل صاحب تفسير كشاف و ثعلبى كه هر دو محبت به اهلبيت رسالت را از اصول مسلمه و اركان اسلام برشمرده و خلافش را هم كفر محض ميدانند. و در كل بايد گفت كه از آيات و روايات چنين نتيجه مى توان گرفت كه محبت به ذريه پيغمبر(ص) و به روايت شيخ كلينى به تمام سادات فرض و تركش مورد عقوبت . ابوسعيد مكارى گويد: جمعى از ما در حضور امام صادق(ع) نشسته بوديم سخن از زيد و قيام او بميان آمد، يكى از خصار مى خواست نسبت بزيد جسارتى كند، حضرت نهيبش داد و فرمود! آرام باش، شما حق نداريد ميان ما دخالتى كنيد و جز به نيكى درباره ما سخنى بگوئيد و اين را بدانيد كه هيچيك از ما نمى ميرد جز اينكه پيش از مرگش بسعادت رسيد و عاقبت بخير گردد گرچه در مدت كوتاهى از آخر عمرش كه بقدر دوشيدن شترى باشد . از اين باب است كه روايت زيادى از جانب رسول اكرم(ص) و حضرات ائمه(ع) در تعمير قبورشان و زيارت و محبت به ذريه پاكش وارد شده است. لذا رسول خدا(ص) به حضرت اميرالمؤمنين(ع) مى فرمايد: "يا على إن الله جعل قبرك و قبر اولادك بقعه من بقاع الجنه وعرصه من عرصاتها . "اي علي، خداوند قبر تو قبر فرزندان ترا، خانه اى از خانه هاى بهشت و ميدانگاهى از ميدانگاهاى آن قرار داده است". در روايت ديگر وارد شده كه هركس تعمير كند قبور امامزادگان را چنان است كه شركت كرده باشد با حضرت سليمان(ع) در بناء بيت المقدس چنانكه حضرت ختمى مرتبت(ص) بحضرت اميرالمؤمنين(ع) مى فرمايد: "يا على من زارنى او زار احدا من ذريتى زرته فى يوم القيمه فانقذته من اهوالها و يا على من عمر قبوركم فكانما اعان سليمان‌ بن داود عل بناء بيت المقدس . "هركسي كه زيارت كند مرا يا يكى از ذريه من را، زيارت مى كنم من او را در روز قيامت و از هولهاى قيامت او را نگه مى دارم، و نيز حضرت اضافه مى نمايد، كه هر كسى تعمير كند قبور شما را چنان است كه كمك كرده باشد سليمان بن داود(ع) را در بناء بيت المقدس". و در بعضى از روايات وارد شده كه امام حسين(ع) فرمود: كسى كه يكى از فرزندان مرا در حيات يا بعد از ممات زيارت كند مانند آنستكه مرا زيارت كرده و كسى كه مرا زيارت كند، گناهانش آمرزيده ميشود، و همچنين محدث قمى ا

مقالات حقوق تجارت

۲۴ بازديد
مقالات حقوق تجارت

1 ظهرنويسي به عنوان وكالت ( 1 ) 1123 2 تاملي در ظهرنويسي براي وكالت ( 2 ) 883 3 قواعد حاكم بر تعهد تجاري در حقوق ايران 5661 4 تضمين كالا در تجارت بين الملل - بررسي موضع حقوقي آلمان ، انگليس ، ايتاليا ، فرانسه ، ايالت متحده و ايران 3822 5 قانون حاكم بر حدود اختيارات مديران در شركت هاي سهامي 4369 6 تاريخ صدور چك چه تاريخي است ؟ 6172 7 اصل استقلال امضاءها و عدم توجه ايرادات در اسناد تجاري 8608 8 ضامن در چك 7842 9 سوء استفاده از اختيارات يا مشاغل در حقوق تجارت (قسمت اول) 2936 10 سوء استفاده از اختيارات يا مشاغل در حقوق تجارت (قسمت دوم) 2604 11 سوء استفاده از اختيارات يا مشاغل در حقوق تجارت (قسمت سوم) 2403 12 خيار تفليس و حقوق طلبكاران در ورشكستگي 4222 13 اصل عدم قابليت استناد به ايرادات در اسناد تجاري 2944 14 سرقفلي و حق كسب چيست ؟ 5073 15 نگاهي به چگونگي ثبت يك شركت 2457 16 سرقفلي در حقوق ايران 8947 17 تاملي در نظام حقوقي سفته 4037 18 حقوق تجارت الكترونيك 3359 19 نقد قانون چك مصوب 1382 3717 20 چك سفيد امضاء و ماهيت حقوقي آن 3511 21 مباحثي پيرامون قانون صدور چك 6482 22 حق كسب يا پيشه يا تجارت و ضوابط آن در حقوق فرانسه 1891 23 ماده ۲۴۷ قانون تجارت در بوته عمل 1259 24 آشنائي با قانون چك 2129 25 تاملي در ظهرنويسي براي وكالت 1428 26 تاريخ در چك 10060 27 چك اماني 1442 28 ماهيت شركت تجارتي 2283 29 آيا ورشكسته محجور است؟


مقالات حقوق جزا

۳۲ بازديد
مقالات حقوق جزا

1 آيا انتقال بيماري كشنده مي تواند موجب قصاص شود ؟ 1804 2 شرح و نقدي بر قانون مجازات استفاده غير مجاز از عناوين علمي 1785 3 نگاهي به اشتباه در هويت مقتول 1047 4 اصل برائت و آثار آن در امور كيفري 7686 5 شرايط و موجبات حد در شرب خمر 6190 6 ديدگاه شرع و قانون در برخورد با جرايم مرتبط با مواد مخدر 4981 7 محارب كيست ؟ و محاربه چيست ؟ (بحثى درشناخت موضوع حد محارب) 4600 8 قرار بازداشت موقت 11432 9 نقدي بر مباني پذيرش مسووليت پزشك غير مقصر 1848 10 تحصيل دليل در حقوق كيفري 3228 11 شاكيان حرفه‌اي 3572 12 تذكراتي چند به دادستانها و بازپرسها 1692 13 خيانت در امانت 9906 14 كيفيات موثر در تعيين ميزان مجازات ( قسمت اول ) 7148 15 كيفيات موثردر تعيين ميزان مجازات ( قسمت دوم) 3047 16 دزدي‏ 3418 17 قانوني در عزلت 1722 18 حدود در زمان ما: اجراء يا تعطيل؟ 3455 19 سياست جنايي سرگردان 2815 20 رفتار با معتادين بجرم 2121 21 تعارض ميان مادتين‏ (53) و (224)قانون‏ مجازات اسلامي 3292 22 ضمانت اجراي كيفري معامله به قصد فرار از دين و مقايسه آن با كلاهبرداري 10197 23 حق دفاع‏ متهم 4178 24 بررسي تفصيلي جنايت بر شخص‏ در حكم مرده در ماده(217)ق.م‏ اسلامي 2847 25 آثار حبس بر روي زنداني و خانواده وي 3674 26 شناخت جرم كلاهبرداري 24677 27 بازكاوي حقوقي تجاوز به عنف 3911 28 جبران خسارات ناشي از صدمات جاني در حقوق مسئوليت مدني ايران 8047 29 (شكنجه) در كنوانسيون 1984 سازمان ملل متحد 1102 30 استرداد مجرمين بين دولت جمهوري اسلامي ايران و ساير كشورهاي جهان 6466 31 برائت پزشك 3163 32 ربا در حقوق جزاي ايران 6297 33 قابل مطالبه بودن ضرر و زيان معنوي ناشي از جرم 2420 34 مجازات هاي جايگزين حبس 2425 35 مزاحمين اينترنتي !!! 1515 36 قتل غير عمد 8069 37 بزه‌ديدگي اطفال 2779 38 كلاهبرداري رايانه اي 5653 39 اقرار مبتني بر شكنجه 1572 40 جرم سايبري ، جرم فراملي 4222 41 اوتانازيا (قتل از روي ترحم) 2132 42 اثر فوت محكوم‌عليه بر مجازات مقرر در حكم 2497 43 تحليلي بر اعمال ماده 612 قانون مجازات اسلامي 4588 44 نگرشي علمي و كاربردي به قرارهاي تأمين كيفري 4804 45 ماهيّت جرم 3052 46 ماهيت و مصاديق‌ جعل‌ مذكور در ماده‌ ۵۲۳ قانون مجازات اسلامي 18113 47 شركتهاي هرمي از نگاه قانون 3978 48 مساحقه، جرمي عليه زنان 4779 49 نقد و بررسي مجازات اعدام و سنگسار در قوانين ايران 5856 50 اثبات جرائم منافي عفت


مقالات حقوق مدني

۲۷ بازديد
مقالات حقوق مدني

1 قدرت بر تسليم مورد معامله 3665 2 قابليت پيش‌بيني ضرر در مسئوليت مدني 3141 3 اجزاء نفقه نزديكان (اقارب) در قانون مدني ايران 3318 4 محاسن و معايب شوراي حل اختلاف 3200 5 قولنامه چيست ؟ 2799 6 در محدوده قانون 1571 7 مسئوليت مدني مجانين در حقوق ايران 5162 8 توصيه هايي براي نوشتن قراردادهاي اجاره خانه 4785 9 حق با مستاجر نيست ! 1736 10 با افراد «مختار» و «راضي» معامله كنيد 1584 11 تحليلي بر ارث زوجه از اموال منقول 2599 12 تاملي در مساله حقوقي در ارتباط با اكراه 921 13 تحليل معامله معارض با قولنامه 2158 14 ضمان معاوضي در حقوق داخلي ( ماده 387 قانون مدني ) 2026 15 انقضاي نمايندگي ارادي و مساله وكالت غير قابل عزل 3780 16 فسخ عقود و آثار مترتبه بر آن (1) 6518 17 فسخ عقود و آثار مترتبه بر آن (2) 6278 18 در مالكيت و اخذ به شفعه 4960 19 خيار غبن 9143 20 تحقيقي مختصر در مورد عقد (1) 11902 21 تحقيقي مختصر در مورد عقد (2) 5167 22 نقش سازنده شروط ضمن عقد 4419 23 وكالت در برزخ عقد و ايقاع 2973 24 دعاوي راجع به اجاره 7213 25 مستثنيات دين 8894 26 سر قفلي 6425 27 عزل وكيل 3994 28 ضمان معاوضي در بيع 5417 29 خريد و فروش املاك رهني 7799 30 معامله به قصد فرار از دين 4501 31 تعيين و تغيير نام خانوادگي 3687 32 ظهرنويسي به عنوان وكالت 2460 33 اثر فوت موكل ‌بر قرارداد وكالت 9947 34 نحوه رسيدگي به مستثنيات دين 5282 35 آئين رسيدگي به مستثنيات دين 1369 36 عيوب اراده و رضا - اكراه در قرارداد 5395 37 نواقص عقد وكالت در قانون مدني ايران 4434 38 عسر و حرج از منظر قانون و رويه قضايي 7530 39 اسقاط حقي كه هنوز ايجاد نشده است . 3768 40 بررسي مسائل مربوط به پاركينگ آپارتمانها 9437 41 اشتباه در خود موضوع معامله (1) 3700 42 اشتباه در خود موضوع معامله (2) 3623 43 موسر و معسر از منظر قانون و مباني فقهي 1594 44 اصل لزوم و صحت عقود در فقه و قانون مدني 4756 45 حاشيه اي بر ضمان قهري و مسائل جانبي آن 3049 46 آيا گزارش اصلاحي داراي اعتبار امر مختومه است؟ 8573 47 صدور حكم اعسار - ادامه بازداشت يا آزادي محكوم عليه 3074 48 مبناي حقوقي انفساخ عقد جايز در اثر مرگ و حجر يكي از دو طرف 2519 49 بررسي حقوقي و فقهي موضوع حكم انتقال مبيع در اثناي مدت خيار تخلف از شرط 7180 50 اصلاح ماده 936 قانون مدني و بحث پيرامون آن 2629 51 آيا پول را مي توان به امانت سپرد؟ 1847 52 قمار، شرط بندي، گرو بندي و مسكرات در نظام حقوقي كنوني 1984 53 وكالت سفيه در امور مالي 2027 54 بيمه عمر 2818 55 معامله فضولي و اصل نسبي بودن اثر قرارداد 5003 56 دعاوي مالي وغيرمالي 2856 57 دعواي خلع يد در ملك مشاع 26443 58 شرط ضمن ايقاع 4526 59 تحليل و نقد ماده 816 قانون مدني 2249 60 نظريه عدم نفوذ در عقود غير معوض تمليكي 3770 61 وضعيت حقوقي تصرفات شريك در مال مشاع 3711 62 شروط ضمن عقد به زبان ساده 34975 63 تخليه به لحاظ عدم پرداخت اجاره‌بها 3209 64 ادله الكترونيكي


مقالات آئين دادرسي مدني

۲۶ بازديد
مقالات آئين دادرسي مدني

1 اعاده دادرسي 11163 2 صلاحيت رسيدگي مرجع قضائي به تبع خواهان ؛ ديوان عدالت اداري يا دادگاه عمومي؟ 7553 3 آيين دادرسي مدني (1) 16273 4 آئين دادرسي مدني (2) 2610 5 آراي غيابي و واخواهي از آنان (1) 4745 6 آراي غيابي و واخواهي از آنان (2) 21626 7 مستندات رأي قاضي 4139 8 اعسار از خواسته، مانع از اجراي حبس 5567 9 مشروعيت دادگاه‏ انقلاب‏ و چند ملاحظه 3232 10 تجديد نظر خواهي رئيس قوه قضائيه از آراي محاكم 5305 11 دعوي در مقابل سند مالكيت 5913 12 حق تجديد نظر در فرآيند دادرسي عادلانه (قسمت اول) 5341 13 حق تجديد نظر در فرآيند دادرسي عادلانه (قسمت دوم) 3794 14 شهادت يا گواهي و جرم شهادت كذب 15780 15 نحوه رسيدگي و مراجعه به دادگاه 2076 16 مبدا محاسبه ي خسارت تاخير تاديه ، سررسيد يا زمان مطالبه؟ 13999 17 نقدي بر ماده ۱۸ اصلاحي قانون اصلاح ق.ت.د.ع.ا 2112 18 علل اطاله دادرسي و راهكارهاي جلوگيري از آن - بخش يك 5562 19 علل اطاله دادرسي و راهكارهاي جلوگيري از آن - بخش دوم 3028 20 علل اطاله دادرسي و راهكارهاي جلوگيري از آن - بخش سوم و پاياني 4484 21 قضا زدايي و كوتاه كردن فرآيند دادرسي 2580 22 نحوه تقويم خواسته 4561 23 اعتبار امر مختوم در امور مدني 7891 24 اعاده دادرسي در ديوان عدالت اداري 6669 25 تنفيذ قولنامه يا قرارداد از وظايف محاكم دادگستري است 7045 26 اثبات زوجيت 2887 27 خانه انصاف 1636 28 خسارت ناشي از عدم النفع 4383 29 مقايسه دعواي متقابل با تهاتر قهري 3357 30 اعتراض بحكم غيابي - ابلاغ 2526 31 قرار تأمين خواسته 10368 32 دعاوي مالي و غيرمالي 14176 33 قرار تامين خواسته 2739 34 وضعيت حقوقي تصرفات شريك در مال مشاع 3022 35 آشنايي با دو واژه كليدي (شكايت كيفري / دادخواست حقوقي ) 2052 36 وكالت اتفاقي،تسخيري و معاضدتي 2256 37 اظهارنامه 3134 38 اعاده دادرسي نسبت به آراي شوراهاي حل اختلاف 


مقالات آئين دادرسي كيفري

۲۶ بازديد
مقالات آئين دادرسي كيفري

1 انواع روش هاي اعدام در گذشته و حال 2181 2 افزايش موارد صلاحيت دادگاه كيفري استان در رأي وحدت رويه شماره 709 و نقد وارد بر آن 1768 3 نگاهي اجمالي به حق تجديدنظرخواهي در اسناد حقوق بشر و حقوق ايران 1278 4 قاعده منع تجديد محاكمه و مجازات در اسناد حقوق بشر و حقوق ايران 1360 5 بررسي تطبيقي اختلاس و تصرف غير قانوني در حقوق كيفري ايران 7399 6 اعتبار امر مختوم كيفري در دعوي كيفري 7543 7 استمهال از دادگاه در چه مواردي موجه بوده و مورد پذيرش دادگاه واقع مي شود؟ 4467 8 آزادي و قرار وثيقه 2834 9 لزوم جبران خسارت زندانيان بيگناه 3237 10 نقش تعديل كننده تعليق مراقبتي به عنوان كيفر جايگزين زندان - قسمت اول 3430 11 نقش تعديل كننده تعليق مراقبتي به عنوان كيفر جايگزين زندان - قسمت دوم 2534 12 نقش تعديل كننده تعليق مراقبتي به عنوان كيفر جايگزين زندان - قسمت سوم 2671 13 بحث تطبيقى پيرامون شرط علم در ثبوت حد زنا 1749 14 كيفيت تحقيقات در دادسرا 3259 15 هيئت اتهاميه و هيئت منصفه 1684 16 آراء قابل تجديد نظر 3245 17 فرق بين اصول دادرسي مدني و جزائي«1» 2990 18 فرق بين اصول دادرسي مدني و جزائي‏«2» 2386 19 فرق بين اصول دادرسي مدني و جزائي«3»‏ 2250 20 اعاده دادرسي در قوانين كيفري 12496 21 بازداشت موقت ، بيم ها و اميد ها ، چالشها و راهكارها (1) 2647 22 بازداشت موقت ، بيم ها و اميد ها ، چالشها و راهكارها (2) 2473 23 بررسي علمي و انتقادي آئين دادرسي كيفري 3632 24 ادله اثبات قصاص 2698 25 مجازات هاي جايگزين حبس 1979 26 چگونگي صلح و سازش در دعاوي كيفري و مدني 3639 27 اصل بي طرفي در دعاوي 2552 28 حقوق و جايگاه متهم در تحقيقات 1906 29 اخذ آخرين دفاع از متهم حق يا تكليف؟ 2064 30 ممنوعيت شكنجه در حقوق كيفري 3704 31 ضبط وثيقه و اخذ وجه‌الكفاله و وجه التزام 4822 32 خسارت معنوي در حقوق ايران 3291 33 حق انتخاب وكيل مدافع از سوي افراد در حل اختلافات و نقش او در دادرسي‌هاي كيفري 2704 34 حقوق و جايگاه متهم در تحقيقات 1874 35 نحوه اعمال تخفيف در پرونده‌هاي مواد مخدر 7566 36 اهميت و جايگاه دليل كيفري 3898 37 شرحي بر ماده ۱۲۸ آ.د.ك


نمازمعراج مؤمن(3)

۲۷ بازديد
  • خاك؛ بهترين سجده‌گاه
  • از شدت سوختگي كه در پيشانيمان و كف دستمانمان در حالت نماز ايجاد مي‌شد و مجبور بوديم به سنگريزه‌هاي داغ سجده كنيم به پيامبر شكايت كرديم، پيامبر به اين شكايت ما وقعي ننهادند.
  • چرا اول وقت حال نماز نداريم؟
  • تازه فهميده بودم كه از كجا خورده‌ام. آن خرما كار خودش را كرده بود. هرچه قدم به قدم بالا رفته بودم را با سر سقوط كرده بود. مطئن شدم كه همان يك خرماى حرام، بر روى حالات معنوى من اثر نهاده و ديگر از خواندن نماز و رابطه با خدا، لذتى نمى برم .
  • چرا شيعه سجده بر مهر مي‌گذارد؟
  • حقيقت آن است كه نماز را بپاس نعمتهاي بيكران الهي و عنايتهاي لحظه لحظه و گوناگون آن خداي بزرگ بپا مي‌داريم. نمازي كه ستون خيمه دين است. نمازي كه اگر قبول شود ساير عبادات قبول شده و پذيرفته مي‌شود (1). نمازي كه معراج مومن است (2). نمازي كه بازدارنده انسان ا
  • مسلمانان مواظب خورشيد باشند!
  • ستون دين، مجموعه اي است كه قصد دارم در آن در هر شماره با داستاني از نماز به سراغ شما بيايم، تا به خواست خدا تذكري باشد براي من و شما كه از اين به بعد، توجه بيشتري به اين شفيع روز جزا و عمود خيمه دين داشته باشيم
  • چرا بايد نماز خواند؟
  • براستي چرا بايد نماز خواند؟ اين سوالي است كه خيليها به آن دچارند حتي نمازخوانها! متن زير را بخوانيد تا روشن شويد.
  • ستون دين
  • آتشي كه از خورشيد مي باريد، زمين را تور داغ كرده بود حالا تشنگي بيشتر خودش را نشان مي داد. چند روز بود كه در محاصره دشمن بودند و در اين بيابان داغ و سوزان دشمن نمي گذاشت كه آنها از رودخانه آبي بردارند
  • نردبان آسمان 1 - عظمت نماز
  • خداى تعالى مى‏فرمايد: نماز، كار بزرگى است . گمان نكنيد كار آسانى است. عظمت نماز به پيكره نماز نيست; به اين نيست كه اولش تكبير و آخرش تسليم و داراى افعال واقوال و اذكار و قيام و قعود است .
  • چه كنم در نماز حضور قلب داشته باشم؟!
  • در لحظات آخر عمرش يكى از شاگردان خصوصى علامه مى‎گفت: از ايشان پرسيدم چه كنم در نماز به ياد خدا باشم و حضور قلب داشته باشم؟ براى شنيدن بيانات استاد، گوشم را نزديك دهانش بردم، چند بار فرمودند:
  • تاثير خواندن نماز صبح بر قلب
  • خواب طولاني مدت در طول شبانه‌روز‌، مهم‌ترين عامل ابتلا به بيماري‌هاي قلبي است. اين تحقيقات نشان مي‌دهد اگر فردي به مدت طولاني بخوابد، ضربان قلب او به پنجاه بار در دقيقه كاهش مي‌يابد كه
  • معارف نماز، روشني قلب
  • حقيقت و گستره هر چيز را از درك نحوه هستي آن مي توان بدست آورد، بنابراين از آنجا كه در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولي) چهره ملكوتي نماز براي مقام ختم مرتبت جلوه نمود، و در قبر (در واقع در برزخ صعودي) براي مومن نماز گزار متمثل مي شود
  • رهايي از ظلمات با نماز عصر
  • حضرت يونس(عليه‎السلام) ديد از چهار تاريكي نجات يافت(تاريكي لغزش، تاريكي شب، تاريكي زير دريا و تاريكي شكم ماهي) و به خاطر شكر اين نعمت‎ها، 4 ركعت نماز گزارد و اين
  • شناسنامه خدا
  • سلام ، تا حالا شناسنامه خدا را ديدي، تا حالا شده به خودت بگي شناسنامه خدا را چطوري ميشه ديد و خوند، پس كليك كن تا برات بگم
  • صدور جواز در تاخير نماز اول وقت!
  • در روايات بسياري توصيه به اقامه نماز اول شده‌ايم اما اين دستور اهل بيت(عليهم السلام) استثنائاتي دارد كه آنها را ذكر مي‌كنيم. كسي كه نافله ظهر و نماز عصر مي‌خواند به اندازه خواندن
  • محافظت و هوشياري
  • اگر براى خواندن نماز اول وقت صبر كنم كلاسم دير مى‌شود، آيا نماز خود را بخوانم يا به مدرسه بروم؟
  • 7 راه كار يا توصيه
  • خيلي دوست دارم نماز با حضور قلب بخونم اما هر كاري مي كنم نميشه مي تونيد كمكم كنيد؟
  • چرا بايد نماز بخوانيم؟
  • حال وقتي كه همه موجودات، خدا را تسبيح مي‌گويند و او را عبادت مي‌كنند ؛ آيا جا ندارد انسان كه اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگي و عبوديت نمايد و هيچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش خاكساري نمايد؟
  • برگ ريزان روزانه من و شما
  • شاخه خشكي را تكان داد تا همه برگهايش ريخت. فرمود: نمي پرسي چرا اينكار را انجام دادم؟عرض كردم: بفرمائيد و او گفت: ...
  • ارزانترين و سريعترين خودروي جهان!
  • دنيا و آدمها دنبال سرعتند تا هرچه زودتر به خواته‌هايشان برسند. اما گاهي هزينه اين سرعت انقدر زياد است كه هركسي نمي‌تواند آن را بپردازد. در اين مطلب مژده وسيله‌اي تند رو و ارزان را به شما داده‌ايم
  • سود من يا نياز او ؟!
  • وقتى پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن امر مى‌كنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را مى‌خواهند و اين امر از روى محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نيازى ندارند
  • راز آيه "اياك نعبد و اياك نستعين" در نماز
  • چرا در آيه "اياك نعبد و اياك نستعين" نون جمع آمده است؟ مفسران در اين كه آيه شريفه "اياك نعبد و اياك نستعين" «متكلم به» نون جمع است و نمازگزار، در مقام فروتنى و شكستگى؛ چند وجه آورده‌اند، و نيكوترين آنها اينست كه: امام رازى در تفسير كبير آورده است. و خلاص
  • آثار اخروي نماز
  • رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايد: «قال الله ـ عزّوجل ـ اِنّ لعبدي عليّ عهداً اِن اقام الصلوة لوقتها اَن لا اُعَذِّبَهُ و اَن اُدخلهُ الجَنّه بغير حساب»(19)؛‌ ... من تعهدي نسبت به بنده‌ام دارم كه اگر نماز خود را در وقتش به پا دارد، او را عذاب نك
  • نماز فرشته ها
  • خدا فرشتگان را امر مى‌كند كه پشت سر او صفى تشكيل دهند كه دو طرف آن ديده نشود و به نماز او اقتدا نمايند و به دعاى او آمين گويند
  • تاريخچه پيدايش
  • نماز از چه زمانى به وجود آمد؟ آيا از اول خلقت بر انسان واجب بوده يا تنها مسلمانان مأمور به آن بوده‌اند، اگر وجود داشته كيفيت و كميت آن چگونه بوده است؟
  • نماز شب ، نشان عشق و محبت
  • نماز شب توفيقي مي‌خواهد كه بايد آن را هم از خداوند طلبيد. انسان با تداوم به نماز شب و شب زنده‌داري و عبادت‌هاي شبانه مي‌تواند، به چنان مرتبه‌اي از كمال و صفاي نفس و قرب خدا برسد كه جز حق نبيند، جز حق نشنود و جز حق نگويد.
  • جوان را چگونه به نماز بخوانيم؟
  • گرايش به پرستش در اعماق فطرت پاك نهاد آدمي خانه دارد و با روح آدمي سرشته شده است و نماز آينه‌ي صاف و زلال تجلي اين پرستش است. با اينهمه چرا عده اي از نماز گزادن سر باز مي زنند و به تعبير قرآن چرا عده اي در امر نماز "با كسالت" به نماز بر مي خيزند يا در نم
  • آداب نماز از منظر رجبعلي خياط
  • يكي از شاگردان شيخ، كه حدود سي سال با او بوده مي‌گويد: خدا شاهد است كه من مي‌ديدم در نماز، مثل يك عاشق در مقابل معشوقش ايستاده، محو جمال اوست.
  • نمازهايي كه رفع تكليف است
  • دم دماي غروب بود؛ غروب يك روز دل انگيز بهاري، شتابزده و سراسيمه وارد مسجد شد. با عجله وضويي ساخت و به نماز ايستا د. من كه از نزديك ناظر اين منظره بودم نا خود آگاه به ياد حديثي افتادم از امام صادق عليه السلام كه در واپسين لحظات زندگي به اقوام و كسان خو
  • بخشنامه براي نماز اول وقت
  • امام على عليه السلام پس از آنكه محمد بن ابى بكر را براى فرماندارى مصر انتخاب كرد، دستور العملى نسبت به نماز اوّل وقت به او نوشت: « صَلّ الصّلاةَ لِوقْتِها المُؤَقّت لها، ولاتُعجِّل وقتها لِفَراغ ، ولاتُؤ خِّرها لاشْتِغالٍ وَ اعْلمْ اءنّ كُلّ شى ءٍ مِنْ ع
  • در آخر نماز به چه كساني سلام مي‌دهي؟
  • به نماز فكر كرده‌اي؟ در آن پايان نماز حواست هست كه با چه كساني مواجه مي‌شوي و بر آنان گلِ سلام هديه مي‌كني؟ ... وقتي كه نماز را به انتها مي‌رساني شهادتين را كه گفتي بعد از صلوات بر پيامبر و خاندانش شروع به دادن سلام مي‌كني. سلام اول...
  • چراغي براي روشنايي قبرها!
  • قبر در هر روز به اين كلمات پنجگانه ندا مى دهد، من خانه فقر و تهيدستيم، پس ذخيره‌اى براى خودتان به اينجا بفرستيد. من خانه تاريكى‌ام، چراغى در اين خانه بياوريد، گفته شد: آنها كدامند؟ حضرت فرمود: چراغ اين خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، كلمه شهادتين است.
  • از كجا بدانيم نمازمان قبول شده؟!
  • امام صادق فرمود: هر كس مي‌خواهد بداند نمازش قبول شده يا نه، بنگرد آيا نمازش او را از فحشا و منكر باز داشته است يا نه؟ به هر مقدار كه باز داشته، همان مقدار از نمازش پذيرفته شده است نماز بى روح تاثيرى در جلوگيرى از گناه ندارد...
  • چرا خدا با ابراهيم (ع) دوست شد؟
  • خداوند ابراهيم(عليه‌السلام) را به دوستي بر نگزيد؛ جز به اين خاطر كه ميهمان نواز بود و در حالي كه مردم به خواب بودن او به نماز شب مي‌ايستاد ...

نمازمعراج مؤمن(2)

۲۶ بازديد
  • معراج مؤمن
  • معراج مؤمن پيامبر (ص ) :الصلوة ، معراج المؤمن نماز، معراج مؤمن است .
  • نماز فارسي
  • پس از اينكه همه ما را خلع سلاح كردند به موضوع اصلى پرداختند و فرمودند: والدين شما نگران شده‏اند كه شما نمازتان را به فارسى مى‏خوانيد، آنها نمى‏دانند كه من كسانى را مى‏شناسم كه، نعوذبالله، اصلاً نماز نمى‏خوانند. شما جوانان پاك اعتقادى هستيد كه هم اهل دين ه
  • پيشگيرى از افسردگى با نماز صبح
  • افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است كه مشخصه‏اش اندوه، بى‏احساسى (APATHY) ، بدبينى (PESSIMISM) و احساس تنهايى است. اين بيمارى كه امروزه از شيوع بالايى در ميان مراجعه كنندگان به كلينيك‏هاى روانپزشكى برخوردار است، ...
  • من نادعلي مي خوانم كه پدر جَدِّ نماز است!
  • ر جَدِّ نماز است! ضرب المثل ها (1): آش «معاويه» را مي خورد و پشت سر «علي» نماز مي خواند! ضرب المثل ها (2): مگر نماز «جعفرطيّار» مي خواني؟ لطايف نماز - به درويش گفتند: چرا نماز نمي خواني؟ گفت: من نادعلي مي خوانم كه پدر جَدِّ ن...
  • مگر نماز «جعفرطيّار» مي خواني؟
  • رطيّار» مي خواني؟ - جانماز آب مي كشد. كاربرد: براي كسي كه از روي ريا، عبادت كند اين مثل را به كار مي برند. گفتيم از خصلت هاي ضرب المثل ها اين است كه از گذشتگان دور به ارث رسيده است. بسياري از اين امثال با توجه به گذر زمان، د...
  • آش «معاويه» را مي خورد و پشت سر «علي» نماز مي خواند!
  • ي» نماز مي خواند! فولكور و تاريخچه ي آن «فولكلور  (دانش عاميانه) يكي از موضوعات مردم شناسي مي باشد كه به مطالعه ي هنرها و رسوم و سنن عاميانه اي كه در جوامع متمدن و صنعتي رواج دارد» مي پردازد. «فولكلور» از دو جزء (توده ي ...
  • نماز،عبادات و دستورات دين
  • نماز از جمله عباداتي است كه علاوه بر اين كه در قرآن در آيات زيادي بر آن تأكيد شده، همراه با عبادات و دستورات ديني مختلفي نيز آمده است. كه در اين مطلب به آن اشاره مي كنيم. نماز و انفاق در سوره بقره از جمله صفات پرهيزكاران را ...
  • توبيخ و انتقاد از تاركان و كاهلان نماز
  • در قرآن به برپاداشتن نماز تأكيد فراواني شده و آثار فراواني بر آن مترتب گرديده است. براي اقامه كنندگان نماز پاداش بسياري وعده داده است. عليرغم آن كه انسان از فوايد نماز در اين جهان نيز بهره مي برد، انسان هاي ناداني هستند كه...
  • آثار نماز و پاداش نمازگزاران
  • جلب رحمت خدا طلب ياري از نماز آرامش بازداشتن از فحشا و منكر همراهي خدا با نمازگزاران ولايت نمازگزاران هدايت براي نمازگزاران انذار براي نمازگزاران رستگاري براي نمازگزاران پاداش امان در سايه ي نماز جلب رحمت خدا خداوند در سوره ...
  • اقامه نماز مؤلفه چه كساني است؟
  • نمازگزاران چه كساني هستند؟ نماز؛ نشانه مومن نماز؛ از ويژگيهاي متقين نماز از علامتهاي اولوالالباب نماز از نشانه هاي محسنين نماز، ويژگي مصلحان مولفه اي از مخبتين نشانه اي از دانشمندان و اما نشانه اي از ياران خدا خداي منان از ...
  • نياز اساسي بشر امروز
  • نماز از ديدگاه قرآن 1- برپايى نماز  معناى اقامه نماز چيست؟ 2 - پاسداشت‏ حريم نماز 3 - كمك گرفتن از نماز 4 - امر به نماز يكي از نيازهاي ثابت همگاني تغييرناپذير و نسخ ناپذير كه زمان، توان تاثيرگذاري در آن را ندارد؛ موضوع...
  • نماز در كلام امير مومنان علي عليه السلام
  • ام» وصف نماز را بايد از كسي شنيد كه خود به راستي اقامه كننده آن بود . كسي كه نماز با تك تك سلولهاي مباركش عجين شده و آن را با  تمام وجود برپا مي نمود . ذره ذره خاك مدينه، مكه ، كوفه هر جايي كه ايشان قدم نهاده است ، گواه...
  • نماز، نيايش عاشقان
  • آنچه مسلم است نماز دردين اسلام به عنوان برترين عبادت شناخته شده و از آن به عنوان كليد بهشت ياد مي شود ، سعي ما بر اين است كه درباره اين نيايش عاشقانه نكاتي ارائه نماييم : (مي توانيد درآينده پيگيراين بحث بوده و نكات ديگري را...
  • اذان ، آواي نيايش
  • ما درهرشبانه روز5 نوبت نماز مي خوانيم . و همانطور كه مي دانيم پيش از نماز ، گفتن اذان واقامه سفارش شده است . درمجموع اين دونداي آسماني: بيست مرتبه " حي علي الصلوة " مي گوئيم بيست مرتبه " حي علي الفلاح &qu..
  • نماز در اديان ديگر
  • نماز ، برترين عبادت ، كليد بهشت و رحمت الهي ، راز و نياز عاشقانه بندگان است با معبودشان و از آنجا كه بشر همواره نيازمند عبادت است ، نماز درطول تاريخ ودراديان مختلف وجود داشته است اما شايد نحوه و كيفيت آن تغيير يافته ؛ سعي ما...

نمازمعراج مؤمن(1)

۳۰ بازديد
  • اهميت صلوات فرستادن در نماز
  • صلوات فرستادن بر حضرت ختمي مرتبت صلّي الله عليه و آله و سلّم در نماز، علاوه بر نقشي كه در صحت نماز دارد، باعث كمال نماز نيز مي گردد
  • نماز اول وقتي كه موجب اختلاف مي شود!
  • پدر خانواده براي اين كه هم همسر نمازش را اول وقت بخواند و هم پذيرايي از مهمان به بهترين شكل انجام شود، مي تواند خود اقدام به اين مهم نمايد و تا زمان برگشت همسرش از نماز، خود اقدام به پذيرايي از مهمان ها نمايد.
  • 2ركعت نمازي كه مانع عذاب خدا مي شود!
  • نمازِ صحيح، يك مرحله است و نماز مقبول، مرحله‏اى بالاتر مى‏باشد. شما ممكن است خوب درس بخوانيد، ولى قبولى آخر سال، مهمّ است. ممكن است انسان هميشه نماز و عبادت‏هاى خود را بجا آورد، ولى بخاطر نقص و ضعف‏هايى كه نماز او دارد، در پيشگاه خداوند، پذيرفته نشود.
  • 15 بلا براي سبك شمردن نماز
  • مقصود از سبك شمردن نماز، اهميت ندادن به آن است. يكى از مصاديق سبك شمردن نماز اين است كه شخص گاهى نماز را ترك مى‏كند و يا با نداشتن عذر شرعى، نماز را از اول وقت به تأخير مى‏اندازد هم چنين با سرعت زياد خواندن، ركوع و سجود را صحيح و درست انجام ندادن، قرائت و
  • نمازت را تند مي خواني؟!
  • شخصي چون تو در نزد خداوند همانند كلاغ است كه نوك بر زمين مي زند، اگر بميري بر غير آيين ابوالقاسم محمد صلي الله و عليه وآله مرده اي سپس فرمود: دزدترين مردم كسي است كه از نمازش بدزدد
  • محبت خدا را در دل كوك كنيد
  • چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد؟ در حالي كه برخي گمان مي‌كنند كار سختي است و در اغلب اوقات قضا مي‌شود؟ خواب دم صبح خيلي شيرين و سنگين است، چطور مي‌توان از آن دل كند و مشغول نماز شد؟
  • وظيفه ما هنگام شنيدن صداي اذان!!
  • يكي از دستوراتي كه در آموزه‌هاي ديني به آن سفارش شده، اين است: كسي كه صداي اذان را مي‌شنود از كارهاي دنيايي پرهيز نموده و آماده انجام نماز شود، بنابراين، ممكن است خواندن درس را نيز يكي از مصاديق پرداختن به دنيا دانست و بهتر است از آن اجتناب شود. البته، با
  • شخص بي نماز مسلمان است؟!
  • آيا كسي به خدا و حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) و معاد ايمان داشته باشد ولي نماز نخواند و يا نماز يوميه را كامل بجا نياورد نيز مسلمان محسوب مي‌گردد؟ چرا نماز را ستون دين گفته‌اند مگر نماز از اصول دين ستون‌تر است؟
  • پاسخ به چند شبهه رايج در مورد نماز !!
  • من فارس زبانم چرا بايد نماز را عربي بخوانم وقتي معنايش را نمي فهمم ؟ اين نماز چه فايده اي دارد ؟ كجاي قرآن آمده كه بايد نماز را عربي خواند و چگونه خواند؟
  • 3گام اساسي براي استفاده از روح و حقيقت نماز
  • اگر كسى در حالى كه با شما سخن مى‌گويد، رويش را به سويى ديگر كرده و مرتب بالا و پايين و چپ و راست را نگاه كند، آيا آن را بزرگ ترين اهانت و بى احترامى به خود تلقى نمى‌كنيد؟! به راستى عبادت ها و نمازهاى ما «اهانت» است يا «عبادت»؟
  • آراسته بودن هنگام نماز و تأثير آن بر فرزندان
  • وقت نماز بود، صداي اذان از پشت پنجره خانه، دل را نوازش مي كرد، بچه ها داخل اتاق مشغول بازي بودند، مادر وضو گرفته بود، و پدر هم در حال وضو گرفتن بود، بچه‌ها همين طور كه بازي مي‌كردند به اعمال و رفتار پدر و مادر توجه داشتند....
  • مهم‌ترين دلايل نماز نخواندن من !!
  • يكي از تفكرات خطرناكي كه متاسفانه امروزه در بين مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زيادي پيدا كرده است و برخي با تمسك به آن در صدد شانه خالي كردن از مسئوليت هاي مادي و معنوي كه بر عهده دارند هستند اين تفكر انحرافي است كه براي تقرب به خداوند تنها ايمان كافي است
  • سجده شكر و ثواب و آثار آن
  • سپاس نعمت‌هاي حق‌تعالي، نشان معرفت و ادب و بندگي است. در آيات و روايات، به مسئله شكرگزاري از نعمت‌ها، بسيار سفارش شده و اينكه ياد نعمت‌ها، محبت انسان را به خدا زياد مي‌كند و نعمت‌هاي الهي را مستدام و افزون مي‌گرداند. گرچه شكر نعمت‌ها، از توان و طاقت‌
  • 15عقوبت سبك شمردن نماز
  • در باب آثار و عقوبات سبك شمردن نماز، روايتي از حضرت ختمي مرتبت به نقل از دختر مكرمه‌شان نقل شده است كه بسيار تكان‌هنده است: حضرت زهرا سلام الله عليها از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، سوال كرد: « فقالت: يا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و الن
  • نمازي كه برگشت مي خورد!
  • نقش و اهميت نماز در دين نشان دهنده عظمت و استحكام اين حبل متين و ريسمان استوار ميان زمين و آسمان است . ريسمان ديگر اعمال ارزشي براي صعود انسان به افق بلند سعادت كافي نيست; ولي نردبان نماز، افزون بر آن كه به تنهايي وسيله عروج است، مي تواند ثقل بقيه اعمال ر
  • استغاثه براي مرواريد گمشده
  • كربلاي عصر متمدن امروز، بحرين به خون‌پالاست. اگر ديروز، يزيديان آل ابي سفيان، قرآن ناطق را به سر نيزه بردند، امروز اما حراميان آل سعود و قداره بندان سياه انديش آل خليفه، به آتش جهالت، رحل و قرآن و مسجد و محراب را يكجا به خاكستر مي‌نشانند.
  • براي نماز اول وقت نقشه بكشيد
  • شايد جوان به‌خصوص در اين زمان‌هايي كه شب‌‌ها كوتاه است و اذان صبح خيلي زود اتفاق مي‌افتد و وقت اداي نماز كم است، شكست بخورد؛ عيبي ندارد. براي فردا شب نقشه بكشد. براي پس فردا شب. براي هزار شب ديگر. بايد برنامه بريزيم كه نمازمان را اول وقت بخوانيم، اما بايد
  • آثار بي توجهي به نماز
  • كساني كه به نماز به عنوان تكليف و خواست الهي بي توجهي كنند و آن را كوچك بشمارند خداوند نيز به خواسته‏ها و اعمال آنان توجهي نخواهد داشت. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‏فرمايد:« من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله...الثانيه يضيق
  • عقاب و عذاب بي نماز
  • اهميت نماز و نقش آن در بازدارندگي از گناهان بسيار سخن گفته ايم و اطلاعات عموم در ايم زمينه معمولا زياد است و اكثر مردم بالخره هر طور كه هست نمازشان را مي خوانند و در اين بين عده زيادي هم هستند كه كلا نماز را ترك كرده اند و يا هرگز نخوانده اند كه اكنون
  • نمازي خاص با اثري عجيب
  • آنگاه از قبيل ادعيه ماثوره و غير ماثوره خواندند و به سجده افتادند و با تضرع و زاري تقاضاي نزول رحمت كردند. ناگهان آثار رحمت حق تعالي در آسمان ظاهر گرديد و ابرهاي متراكم ، آسمان قم را پوشانيد. مردم به سوي خانه ها روانه شدند، ولي هنوز به مقصد نرسيده بودند ك
  • چرا در نماز حواس پرت هستيم؟
  • نمازي كه در آن حلقه ي جان خود را به درياي محبّت الهي پيونده زده و با دلي لبريز از شور و اشتياق در پيشگاه خداوند بي همتا، حاضر شويم. ولي با آه و حسرتي برخاسته از جان، بايد گفت كه: در اين لحظه با شكوه، با غول هولناكي به نام حواس پرتي روبرو هستيم. براي مؤمن،
  • حضور قلب در نماز يعني چه؟،
  • حضور قلب در نماز به اين معنا است كه انسان در نماز، دل را با زبان همراه نمايد، به گونه اي كه با تمام وجود، خود را در محضر خداوند بي مثال ببيند و تمام توجّه و حواس خود را به سوي آن قدرت بي نظير، متمركز نمايد، و به تعبير عوامانه، شش دانگ حواسش نزد خداوند بي
  • دو ركعت نماز ظهر با آداب خاص
  • مي‌دانيم كه نماز جماعت در اسلام واجب نيست ولي از مستحبات فوق العاده مؤكد است و آيه‌ فوق يكي از نشانه‌هاي زنده تأكيد اين برنامه‌ اسلامي است كه حتي در ميدان جنگ براي انجام آن از روش نماز خوف استفاده مي‌شود اين موضوع هم اهميت (اصل نماز) و هم اهميت جماعت را م
  • لطيفه اي عرفاني
  • حكيم فرزانه و مفسر گرانمايه قرآن، آيت الله جوادي آملي، در زمينه اسرار نماز، كتاب گرانسنگي با همين نام به زبان عربي به رشته تحرير درآورده اند كه به فارسي نيز برگردانده شده است. در فصول پاياني كتاب ياد شده، معظم له در تبيين راز تسليم(سلام دادن) در پاين نما
  • دارويي آرام بخش
  • برجسته¬ترين اثر نماز، رسيدن به آرامش روحي و رواني است. زيرا نماز موجب زنده شدن ياد خدا در دل¬هاست. ياد خدا ريشۀ تمام خوبي¬ها و زيبايي¬هاست. ياد خدا گنجينه¬اي است در دل¬ها عاشق، كه شيرين ترين، ميوۀ آن، آرامش دل¬هاي ناآرام و پرتلاطمي است كه در درياي
  • چانه زدن ،آن هم براي نماز
  • : اگر كسي نماز را سبك بشمارد ، از ما نيست . آخرين كلام امام جعفر صادق (ع) چه بود ، فرمود : فاميل‌ها را سريع دعوت كنيد هركس هست بگوييد بيايد . همه جمع شدند ، چشمشان را باز كرد ، فرمود : اگر كسي نماز را سبك شمارد ، ما او را شفاعت نمي‌كنيم .
  • نجات از جنون عشق مجازي
  • گوهر شاد، همسر شاهرخ ميرزا، زنى مؤمن و با تقوا بود كه مسجد گوهر شاد را در كنار حرم امام رضا عليه السلام ، كه داراي معمارى ارزشمندى است كه به دستور او ساخته شد. گوهر شاد، در زمانى كه مسجد در حال ساخت بود، گاهي سركشى مى كرد و از معماران پيشرفت كار را پرس
  • درمان حواس پرتي در نماز
  • انسان بايد اولا مواظب جلسات، خواندنيها، شنيدنيها، خوردنيها و پوشيدنيهاي خود باشد، مواظب باشد چه سخني را مي‌شنود و چه مي‌گويد، دقت كند كه در كنار سفره غذاي حلال مي‌نشيند يا حرام؟‌ لباسي را كه بر تن مي‌كند بايد گذشته از حلال بودن لباس شهرت نباشد.
  • تكتف، بدعتي ديگر در نماز
  • گرفتن دست چپ با دست راست(تكتف) ، چيزي است كه استحباب آن ميان فقهاي اهل سنت مشهور است . اما مشهور از شيعه اماميه آن است كه حرام است و نماز را باطل مي كند و گروه اندكي از جمله حلبي در كافي گفته اند كه مكروه است
  • جمع بين دو نماز
  • چرا شيعيان نمازهاي پنجگانه را در سه وقت مي‌خوانند؟ مسأله «جمع بين الصلاتين» از مسائل مهم فقهي و حساس است كه اخيراً از طرف دانشمندان محقق شيعه مورد بحث و بررسي قرار گرفته است؛ زيرا برخي تصور مي‌كنند كه جمع بين دو نماز
  • عشق واقعي!
  • روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين كه متوجه شود از بين او و مهرش عبور كرد. مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هي چرا بين من و خدايم فاصله انداختي. مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق ليلي هستم تورا نديدم، تو كه عاشق خداي ليلي هستي چ
  • آيا نماز شيعه بدعت است؟
  • يكي از ايراداتي كه عده اي از روي ناآگاهي نسبت به سنت فعلي پيامبر(ص) مطرح مي كنند اين است كه چرا شيعيان همچون اهل تسنن برخي نمازهاي پنجگانه را در وقت فضيلت خويش اقامه نمي كنند بلكه به عكس ميان آنها قايل به جمع هستند و مثلا نمازهاي ظهر و عصر يا مغرب و عشاء
  • فلسفه سلام نماز
  • آخرين‌ مرحله‌ نماز، سلام‌ و درود فرستادن‌ بر پيامبر اكرم‌ (ص‌)، بندگان‌ صالح‌ و همة‌ نماز گزاران‌ است‌.
  • چگونه از نماز كمك بگيريم؟
  • كساني كه غير از خدا را اوليا خود برگزيدند، همچون عنكبوت‏اند كه خانه‏اي براي خود انتخاب كرده و سست‏ترين خانه‏ها خانه عنكبوت است؛ اگر مي‏دانستند!» «هر حيوان و حشره‏اي براي خود خانه و لانه‏اي دارد
  • معناي اقامه نماز چيست؟
  • «ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجّهي به آن ندارند، گاه آن را نمي‏خوانند، گاه در آخر وقت مي‏خوانند. قرآن كريم مي‏گويد اين مسأله در ضعف اعتقاد ديني او ريشه دارد. گفتني است كه «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آيه نيست، زيرا
  • چرا براي نماز نشاط ندارم
  • براي پيشرفت و پيروزي بر مشكلات دو پايه اساسي لازم است، كه يكي در درون وجود مي‌بايست باشد و آن ورزيدگي خاصّ انسان است،‌و ديگري تكيه‌گاه نيرومندي كه هر آن از آن مدد گرفته شود و خيلي روشن است كه هنگام بروز سختي‌ها انسان احتياج به نيروي بيشتري دارد و بايد با
  • اولين نماز جمعه در اسلام
  • مهمترين نماز جمعه سال، نماز جمعه‌اى است كه قبل از رفتن به عرفات در مكه انجام مى‌گيرد كه تمام حجاج خانه خدا از سراسر جهان در آن شركت دارند كه نماينده واقعى تمام قشرهاى مسلمين در كره زمين هستند.
  • اميدبخش ترين آيه
  • اميدوار كننده ترين آيه در قرآن اين آيه شريفه است : «و اقم الصّلوة طرفي النّهار و زلفا من اللّيل ...»( ) و بپاي دار نماز را هر دو سر روز و پاره هايي از شب
  • ثمره كم حرف زدن
  • پس اگر انسان بخواهد حواسش تمركز يابد و دلش تنها متوجه خدا و محبوبش باشد، بايد كم حرف بزند، وقتي زياد حرف مي‏زند توجه‏اش به اين سو و آن سو جلب مي‏گردد و پراكنده خاطر گشته، نمي‏تواند توجه‏اش را متمركز سازد .
  • بركات نماز اول وقت
  • بنده اي نيست كه به وقت هاي نماز و جاهاي خورشيد اهميت بدهد، مگر اين كه من سه چيز را براي او ضمانت مي كنم:برطرف شدن گرفتاري ها و ناراحتي ها، آسايش و خوشي به هنگام مردن و نجات از آتش
  • چراغ هاي هميشه روشن
  • دوستان تبياني، وجوب اقامه نماز بر شما پوشيده نيست و احاديث و روايات بسياري براي نماز خوانده و يا شنيده ايد و همچنين بسيار دريافته ايد كه اعمالي جهت افزايش ثواب نماز وارد شده است و بسيار از شما هم به آن عمل مي كنيد، اما برپايي نماز جماعت از آن مواردي است ك
  • اگر اين زن، مرد بودي
  • متن زير هر چند متني ادبي تلقي مي شود، ليكن ضمن دارا بودن شيريني زبان فارسي، از روح و محتواي غني و بلندي برخوردار است و بسيار آموزنده است. توجه به ذكر خداوند و جلب رضايت معبود، از اهداف اين متن است. دعوت مي نمايم كام خود را شيرين فرماييد
  • ضبط صوت
  • آنچه مي‏خوانيد نامه صوتي امام موسي صدر خطاب به دكتر صادق طباطبايي، هنگام عزيمت به آلمان براي ادامه تحصيل بر روي نوار ضبط، و همراه او شده است. متن كامل نامه امام موسي صدر، بنيان گذار جنبش اهل لبنان خطاب به جوانان بدين شرح است:
  • دستوري براي نماز شب
  • متني را در زير ملاحظه مي فرماييد، نامه مرحوم حجت الاسلام و المسلمين استاد علي اصغر كرباسچيان به يكي از شاگردانش است كه در عين كوتاهي، دريايي از معارف را در خود نهفته است كه با هم مي‏خوانيم:
  • نماز خوف چگونه واجب شد؟
  • به پيامبر اكرم(ص) خبر داده شد كه جنگجويان دو تيره بني محارب و بني ثعلبه از قبيله غطفان در سرزمين نجد (از بخش هاي مركزي جزيرة العرب) با گردآوري نيرو و تهيه تجهيزات و امكانات لازم، آماده يورش به سوي مدينه منوره و جنگ با مسلمانان شده اند.
  • پيدا كردن اشياي گم شده بوسيله نماز !
  • جناب شيخ بعد از شنيدن ماجرا تاملي مي‌كند و مي‌گويد: از نظر فقهي كه براي خواسته‌ي تو چاره‌اي ذكر نشده اما من كلكي به ذهنم رسيده ‌است كه با آن مي‌تواني مشكلت را حل كني. (البته كلك ترجمه امروزي حليه است به معناي راه چاره بوده است. ذهنتان جاي ديگر نرود).
  • محاسبه حقوق به روش روسي
  • از اين ماجرا گذشت تا آخر ماه رسيد و هنگام پرداخت حقوق، مهندس وقتى حقوق را پرداخت كرد، به گروه اوّل كه حقوق كامل و به گروه دوم كه به توصيه او عمل كرده بودند حقوق كمترى داد! كارگران هاج و واج از ماجرا، اعتراض كردند و ...

احاديث نماز

۳۰ بازديد

احاديث نماز

حديث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

لا تَزالُ اُمَّتى بِخَيرٍ ما تَحابّوا وَ اَقامُوا الصَّلاةَ و َآتَوُا الزَكاةَ و َقَروا الضَّيفَ... ؛

امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند، زكات بدهند و ميهمان را گرامى بدارند...

 امالى (طوسى) ص 647، ح 1340

حديث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

 الدّعاء مفتاح الرّحمة و الوضوء مفتاح الصّلاة و الصّلاة مفتاح الجنّة

 دعا كليد رحمت و وضو كليد نماز و نماز كليد بهشت است.

نهج الفصاحه ص 485 ، ح1588

حديث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

 أَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ آخِرُهُ عَفْوُ اللَّه‏

نماز در اول وقت خشنودى خداوند و پايان وقت عفو خداوند است.

من لا يحضره الفقيه ج1 ، ص 217 ،ح 651

حديث (4) امام على عليه السلام :

لَو يَعلَمُ المُصَلّى ما يَغشاهُ مِنَ الرَّحمَةِ لَما رَفَعَ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ؛

اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت.

تصنيف غررالحكم و دررالكلم ص 175 ، ح 3347

حديث (5) امام على عليه السلام :

اُنظُر فيما تُصَلّى و َعَلى ما تُصَلّى اِن لَم يَكُن مِن وَجهِهِ و َحِلِّهِ فَلا قَبولَ؛

بنگر در چه (لباسى) و بر چه (چيزى) نماز مى گزارى، اگر از راه صحيح و حلالش نباشد، قبول نخواهد بود.

تحف العقول ص 174

حديث (6) امام صادق عليه السلام :

مَن قَبِلَ اللّه مِنهُ صَلاةً واحِدَةً لَم يُعَذِّبهُ و َمَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَهً لَم يُعَذِّبهُ؛

خداوند از هر كس يك نماز و يا يك كار نيك را قبول كند، عذابش نمى نمايد.

كافى(ط-الاسلاميه) ج 3، ص 266، ح 11

حديث (7) امام صادق عليه السلام :

تَسبيحُ فاطِمَةَ عليهاالسلام فى كُلِّ يَومٍ فى دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ اَحَبُّ اِلَىَّ مِن صَلاةِ اَلفِ رَكعَةٍ فى كُلِّ يَومٍ؛

تسبيحات فاطمه زهرا عليهاالسلام در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار ركعت نماز در هر روز است.

كافى(ط-الاسلاميه) ج 3، ص 343، ح 15

حديث (8) امام صادق عليه السلام :

سَجدةُ الشُكرِ واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ تُتِمُّ بِها صَلاتَكَ و َتُرضى بِها رَبَّكَ وَ تُعجِبُ المَلائِكَةَ مِنكَ... ؛

سجده شكر بر هر مسلمانى واجب است،با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرشتگان را به شگفتى مى آورى.

من لا يحضره الفقيه ج1 ، ص 333 ، ح 979 - تهذيب الاحكام(تحقيق خرسان) ج 2، ص 110، ح 183

حديث (9) امام صادق عليه السلام :

يُعرَفُ مَن يَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: يُنظَرُ اِلى اَصحابِهِ مَن هُم؟ و َاِلى صَلاتِهِ كَيفَ هىَ؟ و َفى اَىِّ وَقتٍ يُصَلّيها؟؛

كسى كه از حق دَم مى زند با سه ويژگى شناخته مى شود: ببينيد دوستانش چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟

محاسن ص 254، ح 281

حديث (10) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اَلصَّلاةُ مِن شَرائِعِ الدّينِ وَ فيها مَرضاةُ الرَّبِّ عَز َّوَ جَلَّ وَ هِىَ مِنهاجُ النبياءِ وَ لِلمُصَلّى حُبُّ المَلائِكَةِ وَ هُدىً و ايمانٌ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزقِ؛

 نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است.

خصال ص 522، ح 11

حديث (11) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اِعلَموا اَنَّ اللّه تعالى قَد فَرَضَ عَلَيكُم الجُمُعَةَ فَمَن تَرَكَها فى حَياتى وَ بَعدَ مَماتى وَ لَهُم اِمامٌ عادِلٌ اِستِخفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه شَملَهُ وَ لا بارَكَ لَهُ فى اَمرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا زَكاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَومَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَكَةَ لَهُ حَتّى يَتوبَ؛

بدانيد كه خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان كه در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبك شمردن و يا انكار، آن را ترك كنند، با وجود اين كه پيشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در كارشان بركت ندهد، آگاه باشيد نه زكات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذيرفته است. بدانيد كه زندگى آنان بركتى نخواهد داشت، مگر توبه كنند.

عوالى اللالى ج 2، ص 54، ح 146

حديث (12) امام على عليه السلام :

اَلنَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ يُذهِبُ الهَمَّ و َالحُزنَ وَ هُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ؛

لباس پاكيزه غم و اندوه را برطرف مى كند و باعث پاكيزگى نماز است.

كافى(ط-الاسلاميه) ج 6، ص 444، ح 14

حديث (13) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اَلا اُخبِرُكُم بِاَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصّيامِ وَ الصّلوةِ وَ الصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَينِ، فَاِنَّ فَسادَ ذاتِ البَينِ هِىَ الحالِقَةُ؛

آيا به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح ميان مردم است، زيرا تيره شدن رابطه بين مردم ريشه كن كننده دين است.

نهج الفصاحه ص 240 ، ح 458

حديث (14) امام صادق عليه السلام :

 كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ.

 

مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند، زيرا اينها خود دعوت كننده است.

كافى(ط-الاسلاميه) ج 2، ص 78، ح 14

حديث (15) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

لا تَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم و َصَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِّ و َالمَعروفِ و َطَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ، و َلكِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ و َأَداءِ الامانَةِ؛

به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و امانتدارى آنها توجه كنيد.

عيون اخبار الرضا ج 2 ، ص 51 ، ح 197 - بحارالأنوار(ط-بيروت) ج 72، ص 114، ح 5

حديث (16) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّه صَلاتَهُ وَ لا صيامَهُ أَربَعينَ يَوما و َلَيلَةً إِلاّ أَن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛

هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.

بحارالأنوار(ط-بيروت) ج 72، ص 258، ح 53

حديث (17) امام باقر عليه السلام :

 قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّي ضَعِيفُ الْعَمَلِ قَلِيلُ الصَّلَاةِ قَلِيلُ الصَّوْمِ وَ لَكِنْ أَرْجُو أَنْ لَا آكُلَ إِلَّا حَلَالًا وَ لَا أَنْكَحَ إِلَّا حَلَالًا فَقَالَ وَ أَيُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ


در پاسخ به كسى كه عرض كرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه كم به جا مى آورم اما سعى مى كنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزديكى نكنم فرمودند: چه جهادى برتر از پاك نگهداشتن شكم و شرمگاه؟!

محاسن ص 292، ح 448

حديث (18) امام صادق عليه السلام :

لا تَغتَرّوا بِصَلاتِهِم وَ لا بِصيامِهِم، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِ و َالصَّومِ حَتّى لَو تَرَكَهُ استَوحَشَ، و َلكِنِ اختَبِروهُم عِندَ صِدقِ الحَديثِ و أداءُ الأمانَةِ؛


فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مى كند، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد.

كافى(ط-الاسلاميه) ج 2، ص 104، ح 2

حديث (19) امام حسن عسكري عليه السلام:

لَيسَتِ العِبادَةُ كَثرَةَ الصيّامِ وَ الصَّلاةِ وَ انَّما العِبادَةُ كَثرَةُ التَّفَكُّر في أمر اللهِ؛

عبادت كردن به زيادي روزه و نماز نيست، بلكه (حقيقت) عبادت، زياد در كار خدا انديشيدن است.

تحف العقول ص 442 

حديث (20) امام صادق عليه السلام:

أَقرَبُ ما يَكُونُ العَبدُ إلَي اللهِ وَ هُوَ ساجِدٌ؛

نزديكترين حالات بنده به پروردگارت حالت سجده است.

كافي(ط-الاسلاميه) ج 3 ، ص 324 ، ح 11

حديث (21) امام صادق عليه السلام:

أَثَافِيُّ الْإِسْلَامِ ثَلَاثَةٌ الصَّلَاةُ وَ الزَّكَاةُ وَ الْوَلَايَةُ لَا تَصِحُّ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلَّا بِصَاحِبَتَيْهَا.


سنگهاى زيربناى اسلام سه چيز است: نماز، زكات و ولايت كه هيچ يك از آنها بدون ديگرى درست نمى شود.

كافي(ط-الاسلاميه) ج 2 ، ص 18 ، ح 4

حديث (22) امام صادق عليه السلام:

اِنَّ مِن تَمامِ الصَّومِ اِعطاءُ الزَّكاةِ يَعنى الفِطرَة كَما اَنَّ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِى (صلي الله عليه و آله و سلم) مِن تَمامِ الصَّلَاةِ؛

تكميل روزه به پرداخت زكاة يعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كمال نماز است.

من لا يحضره الفقيه ج 2 ، ص 183 ، ح 2085

حديث (23) امام كاظم عليه السلام:

اَفضَلُ ما يَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلي اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به، الصَلاةُ؛

بهترين چيزي كه بنده بعد از شناخت خدا به وسيله آن به درگاه الهي تقرب پيدا مي كند، نماز است.

تحف العقول ص 391

حديث (24) امام علي عليه السلام:

لِكُلِّ شَيءٍ وَجهٌ وَ وَجهُ دينِكم الصَّلاةُ؛

هر چيز داراي سيماست، سيماي دين شما نماز است.

كافي(ط-الاسلاميه) ج 3 ، ص 270 ، ح 16

حديث (25) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

لا يَنالُ شَفاعَتي مَن اَخَّرَ الصَّلاةَ بَعدَ وَقتِها؛

كسي كه نماز را از وقتش تأخير بيندازد، (فرداي قيامت) به شفاعت من نخواهد رسيد.

محاسن ص 80 ، ح 5 - بحارالانوار(ط-بيروت) ج80، ص20 ، ح 35

حديث (26) امام محمدباقر عليه السلام:

مَن تَرَكَ الجَماعَةَ رَغبَةً عَنها وَ عَن جَماعَةِ المُسلِمينَ مِن غَيرِ عِلَّةِ  فَلا صَلاةَ لَه ؛

كسي كه از روي بي ميلي،بدون عذر و علت نماز جماعت را كه اجتماع مسلمانان است ترك كند، نمازي براي او نيست.

امالي(صدوق) ص 485 ، ح 13

حديث (27) امام علي عليه السلام:

مَن صَلّي رَكعَتَينِ يَعلَمُ مايَقولُ فِيهما اِنصَرَفَ وَ لَيسَ بَينَه وَ بَينَ اللهِ - عَزَّ وَ جَلَّ - ذَنبٌ؛

هر كس دو ركعت نماز بخواند و بداند چه مي گويد، از نماز فارغ مي شود، درحالي كه ميان او و ميان خداي عز و جل گناهي نيست.

مكارم الاخلاق ص 300

حديث (28) پيامبر صلى الله عليه و آله :

إِنَّ المُؤمِنَ هِمَّتُهُ فِي الصَّلاةِ و َالصِّيامِ و َالعِبادَةِ و َالمُنافِقُ هِمَّتُهُ فِي الطَّعامِ وَ الشَّرابِ كَالبَهيمَةِ؛

همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات.

تنبيه الخواطر يا مجموعه ورام  ج1، ص 99

حديث (29) امام صادق عليه السلام :

لا تَغتَرّوا بِصَلاتِهِم وَ لا بِصيامِهِم، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِ و َالصَّومِ حَتّى لَو تَرَكَهُ استَوحَشَ ، وَ لكِنِ اختَبِروهُم عِندَ صِدقِ الحَديثِ و َأداءُ الأمانَةِ؛

فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مى كند، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد.

كافى(ط-الاسلاميه) ج2، ص 104، ح2

حديث (30) امام على عليه السلام :

اَلنَّظيفُ مِنَ الثِّيابِ يُذهِبُ الهَمَّ وَ الحُزنَ و َهُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ؛

لباس پاكيزه غم و اندوه را مى برد و موجب پاكيزگى نماز است.

كافى(ط-الاسلاميه) ج6 ، ص 444، ح 14

حديث (31) امام صادق عليه السلام :

ما يَمنَعُ اَحَدَكُم اِذا دَخَل عَلَيهِ غَمٌّ مِن غُمُومِ الدُّنيا اَن يَتَوَضَّاَ ثُمَّ يَدخُلَ مَسجِدَهُ وَ يَركَعَ رَكعَتَينِ فَيَدعُوَ اللّه فيهِما؟ اَما سَمِعتَ اللّه يَقُولُ: «و َاستَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ»؟

چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به سجده گاه خود رود و دو ركعت نماز گزارد و در آن دعا كند؟ مگر نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: «از صبر و نماز مدد بگيريد»؟

تفسير عياشى ج 1، ص 43، ح 39

حديث (32) امام صادق عليه السلام :

مَا خَسِرَ وَ اللَّهِ مَنْ أَتَى بِحَقِيقَةِ السُّجُودِ ... ِ وَ لَا بَعُدَ أَبَداً عَنِ اللَّهِ مَنْ أَحْسَنَ تَقَرُّبَهُ فِي السُّجُودِ وَ لَا قَرُبَ إِلَيْهِ أَبَداً مَنْ أَسَاءَ أَدَبَهُ وَ ضَيَّعَ حُرْمَتَهُ بِتَعْلِيقِ قَلْبِهِ بِسِوَاه‏

سوگند به خدا ، هر كس كه حقيقت سجده را به جاى آورد ، زيان نكرد و كسى كه در سجده، به خوبى به خداوند نزديك شد، هرگز از خداوند دور نيست. و آن كه به {ساحت مقدس} او بى ادبى كرد و حرمتش را زير پا گذاشت ، و به غير او دل بست، هرگز به او نزديك نشد.

بحار الأنوار(ط-بيروت) ج 82، ص 136، ح 16

حديث (33) امام على عليه السلام :

كانَ رَسولُ اللّه (صلى الله عليه و آله) لا يُؤثِرُ عَلَى الصَّلاةِ عَشاءً وَ لا غَيرَهُ وَ كانَ اِذا دَخَلَ وَقتُها كَاَنـَّهُ لا يَعرِفُ اَهلاً وَ لا حَميما؛

رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى داشتند و هنگامى كه وقت نماز مى رسيد، گويى كه هيچ يك از اهل خانه و دوستان را نمى شناختند.

مجموعه ورام ج 2، ص 78

حديث (34) الغزالى فى احياء العلوم :

كانَ (صلى الله عليه و آله) لا يَجلِسُ اِلَيهِ اَحَدٌ و هُوَ يُصَلّى اِلاّ خَفَّفَ صَلاتَهُ و اَقبَلَ عَلَيهِ فَقالَ: اَ لَكَ حاجَةٌ؟

هرگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله نماز مى خواندند و كسى نزد ايشان مى نشست، ايشان نماز خود را كوتاه مى كردند و به او رو مى نمودند و مى فرمودند: آيا خواسته اى دارى؟

مناقب آل ابي طالب(ابن شهر آشوب) ج 1 ، ص 147

حديث (35) امام صادق عليه السلام :

فَضْلُ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَى الْأَخِيرِ كَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا

فضيلت خواندن نماز در اول وقت نسبت به تأ خير انداختن آن، مثل فضيلت آخرت بر دنياست.

ثواب الاعمال ص 36 - بحارالأنوار(ط-بيروت) ج 79 ، ص 359 ، ح 43

حديث (36) امام صادق عليه السلام: لا يَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛

هركس نماز را سبك بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد يافت.

كافي(ط-الاسلاميه) ج 3 ، ص 270 ، ح 15

حديث (37) امام علي عليه السلام :

الصَّلاةُ حِصنٌ مِن سَطَواتِ الشَّيطانِ؛

نماز قلعه و دژ محكمي است كه نمازگزار را از حملات شيطان نگاه مي دارد.

تصنيف غررالحكم و دررالكلم ص 175 ، ح 3343

حديث(38) حضرت زهرا سلام الله عليها :

فَجَعلَ اللهُ الايمانَ تَطهيراً لَكم مِنَ الشِّركِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزيهاً لَكم عَن الكِبرِ؛

خداي تعالي ايمان را براي پاكيزگي از شرك قرار داد ، و نماز را براي دوري از تكبر و خودخواهي.

احتجاج(طبرسي) ج1، ص 99

حديث (39) پيامبراكرم صلي الله عليه و آله: اَحَبُّ الاعمالِ اِلَي اللهِ الصَّلاةُ لِوَقتِها ثُمَّ بِرُّ الوالِدَين ثُمَّ الجِهادُ في سَبيلِ اللهِ؛

بهترين كارها در نزد خدا نماز به وقت است ، آنگاه نيكي به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در راه خدا.

نهج الفصاحه ص 167 ، ح 70

 

حديث (40) پيامبراكرم صلي الله عليه و آله:

إذا قُمتَ في صَلاتِكَ فَأَقبِل عَلَى اللَّهِ بِوَجهِكَ يُقبِل عَلَيكَ.


هرگاه به نماز ايستادى، با دل به خدا رو كن تا او نيز به تو رو كند.

بحارالأنوار(ط-بيروت) ج 81 ، ص 221

حديث (41) پيامبراكرم صلي الله عليه و آله:

لا يَقبَلُ اللَّهُ صَلاةَ عَبدٍ لا يَحضُرُ قَلبُهُ مَعَ بَدَنِهِ.


خداوند نماز بنده ‏اى را كه دلش همراه بدنش نيست نمى‏ پذيرد.

محاسن ص 261 ، ح 317

حديث (42) امام باقر عليه السلام:

مَن اَتَمَّ رُكوعَهُ لَم تَدخُلهُ وَحشَةٌ في القَبر.

هر كه ركوع نمازش را كامل انجام دهد هيچ ترس و وحشتي در قبر با سراغش نمي آيد.

كافي(ط-الاسلاميه) ج 3 ، ص 321 ، ح 7

نماز شب

 

حديث (1) پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله :

 صَلَاةُ اللَّيْلِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ سُنَّةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ أَصْلُ الْإِيمَانِ وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ وَ كَرَاهِيَةٌ لِلشَّيْطَانِ وَ سِلَاحٌ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ وَ بَرَكَةٌ فِي الرِّزْق‏


نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن‏ها، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است.

ارشاد القلوب(ديلمي) ج 1، ص 191

حديث (2) امام صادق عليه ‏السلام :

صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تَدُرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛

نماز شب، انسان را خوش‏ سيما، خوش ‏اخلاق و خوش بو مى‏كند و روزى را زياد و قرض را ادا مى‏ نمايد و غم و اندوه را از بين مى‏ برد و چشم را نورانى مى‏كند.

ثواب الأعمال ص 42

حديث (3) امام على عليه السلام : سَهَرُ اللَّيلِ في طاعَةِ اللَّهِ رَبيعُ الأَولِياءِ و رَوضَةُ السُّعَداءِ

شب بيدارى در طاعت خدا، بهار اوليا و بوستان نيك‏بختان است.

تصنيف غررالحكم ودرر الكلم ص 319 ، ح 7381

 

نماز جمعه

احاديث اين بخش با توجه به منابع ذكر شده در نرم افزار "جامع الاحاديث نور" بازبيني و به روز شده اند.

 

حديث (1) پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏ آله :

اِعلَموا اَنَّ اللّه‏َ تعالى قَد فَرَضَ عَلَيكُم الجُمُعَةَ فَمَن تَرَكَها فى حَياتى وَ بَعدَ مَماتى وَ لَهُم اِمامٌ عادِلٌ اِستِخفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه‏ُ شَملَهُ وَ لا بارَكَ لَهُ فى اَمرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا زَكاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَومَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَكَةَ لَهُ حَتّى يَتوبَ؛

بدانيد كه خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان كه در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبك شمردن و يا انكار، آن را ترك كنند، با وجود اين‏كه پيشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در كارشان بركت ندهد، آگاه باشيد نه زكات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذيرفته است. بدانيد كه زندگى آنان بركتى نخواهد داشت، مگر توبه كنند.

عوالى اللالى ج 2، ص 54، ح 146

حديث (2) امام على عليه السلام :

الإتيانُ إلَى الجُمُعَةِ زيارَةٌ  و جَمالٌ.


حضور در نماز جمعه هم زيارت است و هم زيبايى.

نوادر(راوندي) ص 24